سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آنان را طاعت دارید که در ناشناختنشان عذرى ندارید . [نهج البلاغه]
ولایه « سخنان امام و رهبری»‏
 RSS  |  Atom  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ

  • بازدید امروز: 44
  • بازدید دیروز: 0
  • مجموع بازدیدها: 93227

    » درباره من
    ولایه « سخنان امام و رهبری»‏
    مهدی حیدری

    » دسته بندی یادداشت ها
    سخنان امام و رهبر[58] . سخنان امام و رهبر[16] . انتخابات[12] . صدا و سیما[7] . فلسطین[5] . وحدت مسلمانان[4] . پیامبر اعظم[3] . انقلاب[3] . امام خمینی (ره)[3] . آیت الله خامنه ای[2] . انقلاب اسلامی[2] . بحرین . بیداری اسلامی . اخلاق . اشرافی گری . آمریکا . پیشرفت . دانشجو . دفاع مقدس . رابطه با آمریکا . رهبر . غدیر . شاخص ها . مردم . نهضت علمی . وحدت .

    » آرشیو مطالب
    اسفند 86
    خرداد 87
    مهر 87
    آبان 87
    آذر 87
    بهمن 87
    فروردین 88
    جزوات

    » لوگوی وبلاگ

    » لینک دوستان
    سایت مقام معظم رهبری

    » طراح قالب
    »» این ملت هوشمند، لقمه‏اى نیست که هیچ ابرقدرتى به‏آسانى بتواند آن

     

    امروز عراق و افغانستان جلوِ چشم ماست. با چه بهانه‏اى وارد عراق شدند؟ با چه بهانه‏اى وارد افغانستان شدند؟ آنها براى مردم عراق، پیام امنیت و آزادى میدادند. امروز پنج سال است که ملت عراق ناامن‏ترین دوران زندگى سالیان اخیر خود را میگذراند. این طبیعت ابرقدرتهاست. افغانستان هم به نحوى دیگر. آنجائى که استکبار با محاسبات مادى خود تصور کند که میتواند گام متجاوزانه‏اى بردارد، تأمل نخواهد کرد. البته ایران را آنها شناخته‏اند. ملت ایران، جمهورى اسلامى، نیروهاى مسلح، آحاد مردم و نظام مقدس، خود را در طول این سى سال به متجاوزان و قدرتمندان نشان داده است. نشان داده که ملت ایران، این ملت بزرگ و کهن، این ملت عمیقاً مؤمن، این ملت هوشمند، لقمه‏اى نیست که هیچ ابرقدرتى به‏آسانى بتواند آن را فرو بدهد. امروز در دنیا این را همه فهمیده‏اند. امروز در دنیا هیچ ارتشى وجود ندارد که قادر باشد آنچه را که در این پنج سال بر سر مردم عراق وارد آمد، براى مردم ایران پیش‏بینى کند. ملت ایران نیرومند است.

    بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در مراسم نظامى مشترک یگانهاى نیروهاى مسلح استان فارس

     87/2/12



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 12:20 عصر )
    »» این ره صد ساله را یکشبه مى‏پیماید

    در یک وصیت‏نامه‏اى خواندم که شهید مى‏گوید: من بیقرارم، بیقرارم! آتشى در دل من است که مرا بى‏تاب کرده است؛ به هیچ چیز دیگر آرامش پیدا نمى‏کنم مگر به لقاء تو؛ اى خداى محبوبِ عزیز! این سخن یک جوان است! این همان چیزى است که یک سالک و یک عارف، بعد از سالها مجاهدت و سالها ریاضت ممکن است به آن‏جا برسد؛ اما یک جوان نوخاسته، در میدان نبرد و در میدان جهاد آن‏چنان مشمول تفضل الهى قرار مى‏گیرد که این ره صد ساله را یکشبه مى‏پیماید و این احساس بى‏قرارى و شوق، از سوى پروردگار پاسخ مناسب مى‏یابد. خود این شوق هم لطف خدا و جاذبه‏ى حضرت حق متعال است. این شگفتى بزرگى است.

     

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع جانبازان و ایثارگران و خانواده‏هاى شهداى استان فارس

    87/2/13

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 12:17 عصر )
    »» مى‏ترسند! مى‏بینند این حادثه خاموش نشد

    در روز عاشورا کسى نفهمید چه اتفاق افتاد. عظمت آن حادثه، عظمت جهاد جگرگوشه‏ى پیغمبر و یاران و نزدیکانش و همچنین عظمت فاجعه‏ى کشته شدن فرزندان و نوردیدگان پیغمبر بر کسى روشن نبود. اکثر کسانى که آن‏جا بودند هم نفهمیدند. آنهایى که در جبهه‏ى دشمن بودند، آن‏قدر مست و آن‏قدر غافل و آن‏قدر از خود بیگانه بودند که نفهمیدند چه اتفاقى افتاد! مستان عالَم، مستان غرور و شهوت و غضب و مستان حیوانیت، نمى‏فهمند در عالم انسانیت چه دارد اتفاق مى‏افتد؛ بله، زینب (س) خوب فهمید، سکینه خوب فهمید، آن زنها و دخترهاى مظلوم خوب فهمیدند چه اتفاقى افتاد؛ این مال روز عاشوراست. اما هر روزى که از روز عاشورا جلوتر رفتیم - روز دوازدهم در کوفه، چند هفته بعد در شام، چند هفته بعد در مدینه و اندکى بعد در همه‏ى دنیاى اسلام - این حادثه به سرعت برق، عظمت و اهمیت خودش را نشان داد. هنوز دو سال از این حادثه نگذشته بود که آن طغیانگرِ فرعونى که عامل این حادثه بود، از روى زمین برافتاد و نابود شد و چند سالى بیش نگذشته بود که آن خانواده نابود شدند. خانواده‏ى دیگرى از بنى‏امیه سر کار آمدند؛ چند ده سالى نگذشت که آن خانواده هم مضمحل و نابود شدند. دنیاى اسلام روز به روز به مکتب اهل بیت نزدیکتر، دل‏بسته‏تر و مشتاقتر شد و این حادثه توانست پایه‏هاى عقیده‏ى اسلامى و مکتب اسلام را در طول تاریخ استوار کند. اگر حادثه‏ى کربلا نبود، ما امروز از مبانى و اصول اسلام هم چندان خبرى نمى‏داشتیم و شاید فقط نامى از اسلام به گوش ما مى‏خورد. این خون مقدس و این حادثه‏ى بزرگ، نه فقط کوچک نشد، کمرنگ نشد، ضعیف نشد، بلکه روزبه‏روز قویتر و برجسته‏تر و اثرگذارتر شد؛ این یک نمونه‏ى برجسته است.

    انقلاب شما و شهادت شهیدان شما هم از همین قبیل است. در اول حادثه‏اى زلزله‏گون بود؛ خیلیها تحلیل کردند: یک زلزله است، مى‏گذرد و فراموش مى‏شود! اما این‏جور نشد؛ عکس شد. امروز در اعماق دل ملتهاى مسلمان، مفاهیم انقلاب اسلامى روز به روز رسوخ بیشترى پیدا مى‏کند؛ این نه حرف من، بلکه محصول تحلیلهاى کسانى است که دشمن‏ترینِ دشمنانشان، ملت ایران و انقلاب اسلامى است! آنها مى‏گویند؛ آنها شهادت مى‏دهند. اینى‏که مى‏بینید تهدید مى‏کنند و علیه ملت ایران عربده مى‏کشند، به خاطر همین تحلیل است؛ مى‏ترسند! مى‏بینند این حادثه خاموش نشد؛ مى‏بینند این موج کمرنگ نشد و مرتب برجسته‏تر و گسترده‏تر و عمق آن بیشتر مى‏شود؛ لذا مى‏ترسند.

     

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع جانبازان و ایثارگران و خانواده‏هاى شهداى استان فارس

    87/2/13



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 12:16 عصر )
    »» چون انحصارطلبند؛ چون سلطه‏طلبند؛ چون ایران را طعمه فرض کرده‏اند

    چرا پیشرفت علمى یک ملت و یک کشور، از نظر یک جماعتى در دنیا تهدیدآمیز است؟ چرا؟! چون انحصارطلبند؛ چون سلطه‏طلبند؛ چون ایران را طعمه فرض کرده‏اند. خواستند این کشور را با ذخائر و با موقعیت جغرافیائى ممتاز و برجسته‏اش، یک جا ببلعند. بیدارى ملت ایران، بیدارى جوان ایرانى و استعداد و درخشندگى پیشرفت علمى جوان ایرانى، نمى‏گذارد. لذا پیشرفت فنّاورى شما، انرژى هسته‏اى شما و پیشرفتهاى علمى دیگرِ شما، آنها را عصبانى مى‏کند. بله، اگر ملت ایران بى‏خیال و جوان ایرانى بى‏فکر باشد - دنبال علم و دنبال کار و دنبال تولید و دنبال نوآورى نرود و همین‏طور به عیش و عشرت بگذراند - آنها خوشحال مى‏شوند. آنها این را مى‏خواهند؛

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع جانبازان و ایثارگران و خانواده‏هاى شهداى استان فارس

    87/2/13



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 12:12 عصر )
    »» اگر بخواهیم دشمنىِ امریکا را تحریک نکنیم، باید بگیریم بخوابیم

    بعضیها مى‏گویند آقا! چرا دشمنىِ امریکا را تحریک مى‏کنید؟ خب، اگر بخواهیم دشمنىِ امریکا را تحریک نکنیم، باید بگیریم بخوابیم، از کار و تلاش دست برداریم و افتخارات خودمان را فراموش کنیم! آن وقت امریکا از ما ممنون خواهد شد؛ امریکا این است. آیا ملت ایران به این راضى است؟! آنها به خاطر این که فلان مسئول در کشور فلان حرف را زده است یا سیاست ما فلان جور حرکت کرده است، با ما دشمن نیستند؛ نه، آنها به خاطر بیدارى ملت ایران با ما دشمنند. هر جا کانون بیدارى است، آماج مهمترى براى حمله‏ى دشمنان این ملت است. شما نگاه کنید، ببینید هر جائى که بیدارى از آن‏جا مى‏تراود و هشیارى و انگیزه و آمادگىِ جوانان ملت از آن‏جا بیشتر بُروز و درخشش پیدا مى‏کند، با آن‏جا بیشتر دشمنند. با خانواده‏هاى شهدا دشمنند.

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع جانبازان و ایثارگران و خانواده‏هاى شهداى استان فارس

    87/2/13



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 12:10 عصر )
    »» یک لحظه از درخواست و مطالبه‏ى عدالت کوتاهى نکنید

    یک لحظه از درخواست و مطالبه‏ى عدالت کوتاهى نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‏ى این فکر هم با همه‏ى وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگى‏تان این باشد: گفتمان عدالت خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداق‏سازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من مى‏بینم دیگر. من مواردى را مشاهده میکنم - نه در دانشگاه، در گروه‏هاى اجتماعى گوناگون - که روى یک مصداق خاصى تکیه میکنند؛ یا به‏عنوان فساد، یا به عنوان کجروى سیاسى، یا به‏عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلاً اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و مى‏بینم اینجورى نیست و آن کسى که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است. بنابراین وقتى شما روى شخص و مصداق تکیه میکنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‏اى به دست میدهید براى اینکه آن زرنگ قانوندانِ قانون شکن - که من گفته‏ام قانوندانهاى قانون شکن خطرناکند - بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گله‏اى میتوانید بکنید؟ اگر یک نفرى به‏عنوان مفترى یک شخصى را معرفى کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضى این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، ماده‏ى قانونى آن قاضى را ملزم به انجام یک کارى میکند؛ لذا نمیتوانیم از او گله کنیم. شما زرنگى کنید، شما اسم نیاورید، شما روى مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء میخواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را میکنند. آن کسى هم که فریاد مربوط به محتواى این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمى میکند و کار پیش خواهد رفت. بنابراین به نظر من مشکلى در کار شما نیست؛ شما جوانهاى مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبى که داده میشود، بعد از اتکال به خداى بزرگ که همه‏ى دلها و زبانها و اراده‏ها دست اوست، تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید. بالاخره همشهرى شما که از او شعر هم خواندید، میگوید:

    وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم‏

    که در طریقت ما کافرى است رنجیدن‏

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى شیراز

    87/2/14

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 12:9 عصر )
    »» همه باید احساس مسئولیت کنند

    ما هر کداممان در هر جائى که هستیم، باید براى سرنوشت کشور و براى آینده‏ى کشور، احساس مسئولیت و تعهد کنیم و بدانیم که مى‏توانیم نقش ایفا کنیم. یک دانشجو، یک استاد، یک معلم، یک دانش‏آموز، یک کشاورز، یک فعال صنعتى و یک سرمایه‏گذار در بخشهاى گوناگون کشاورزى یا صنعتى، همه باید احساس مسئولیت کنند. با احساس مسئولیت همگانى و همه‏جانبه و با هدایت دستگاههاى مسئول کشور - دستگاههاى دولتى و مجلس شوراى اسلامى و قوه‏ى قضائیه - ملت ایران خواهد توانست بر همه‏ى این موانع و مشکلاتى که دشمنان جهانى مى‏خواهند بر او تحمیل کنند، فائق بیاید و با قدرت و با حکمت خود، جامعه‏ى نمونه‏اى را که اسلام براى مسلمانها خواسته است، تشکیل بدهد

     

                                                               بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با مردم شیراز

    87/2/11                                                                                                         

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 12:7 عصر )
    »» امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند

     گزیده ای از سخنان امام خمینی ره

     

     

    * می گویند اسلام از سیاست به کنار است ، این ها اسلام را نشناخته اند .

    .... احکام سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادی آن است . کتابهایی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتاب هایی است که در عبادت دارد . این غلط را در ذهن ما جای داده اند . حتی آقایان حال باورشان  آمده است که اسلام از سیاست جداست ، یک احکام عبادی است ما بین خود و خدا ، بروید توی مسجدتان و هر چه می خواهید دعا کنید ، هر چه می خواهید قرآن بخوانید ما هم با شما کاری نداریم . اما این اسلام نیست ، اسلام در مقابل ظلم ایستاده است ، حکم به قتال داده است ، حکم به کشتن داده است ، در مقابل کفار و در مقابل متجاسرین ....                   6/7 /47

    * من اهل سلوکم ، بروم یک گوشه ای بنشینم و ورد بگویم و به قول خودش سلوک پیدا کند ، این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است ، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است ، لکن نرفتند در خانه شان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چه کار داریم که به ملت چه می گذرد ، هر که هر کاری می خواهد بکند. اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند ، پس باید انبیا هم همین کار   را بکنند و نکردند موسی بن عمران اهل سلوک بود ولی معذلک رفت سراغ فرعون و آن کارها  را کرد .                                            2/6/65

     

      

    * امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد ، امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمن باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت ، برای درک شهادت روز شماری می کند .

    شما متوقعید ما در مقابل آمریکا و اسرائیل و دیگر ابر قدرت ها که می خواهند منطقه را ببلعند ، بی تفاوت باشیم ؟ نه ما با هیچ کدام از ابرقدرت ها و قدرت ها سر سازش نداریم ، نه تحت سلطه آمریکا می رویم و نه زیر بار شوروی . ما مسلمانیم و می خواهیم زندگی کنیم ، ما می خواهیم زندگی فقیرانه داشته باشیم ، ولی آزاد و مستقل داشته باشیم . ما و شما و هر مسلمانی مکلف است در مقابل آن ها بایستد و سازش نکند .

    من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخوران بخواهند مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه دنیای آن ها خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست و یا همه آزاد می شویم و یابه آزادی بزرگتری که شهادت است       می رسیم .                                                                   29/4/67

    * هان ای مظلومان جهان ! از قشر و از هر کشوری هستید به خود آیید و از هیاهو و عربده آمریکا و همه زورمندان تهی مغز نهراسید و جهان را بر آنان تنگ کنید و حق خود را با مشت گره کرده از آنان بگیرید .

    مستضعفین باید قیام کنند . مستضعفین همه بلاد ، همه ممالک باید حق خودشان را با مشت محکم بگیرند ، منتظر نباشند که آنها حق آنان را بدهند.                    

    20/11/58

     

       

    * دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است . امروز می گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند ، تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشاء و فسق و حکوت ظالمان برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا می دانستند ، امروز از این که در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می دهد فریاد وا اسلاما سر می دهند ! دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا انتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند ، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند .                            3/12/67

     

    * خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است ، هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است . وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق نا آگاهان ، غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت کند ، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد . به زعم بعض افراد ، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاسی و روحانی کاردان و زیرک کاسه ای زیر نیم کاسه داشت و این از مسائل رائج حوزه ها    بود .                                           3/12/67

     

    * آن روزی که دولت ا توجه به کاخ پیدا کرد ، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند ، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود . آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا بکنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند آن روز است که ما با برای این کشور باید فاتحه بخوانیم .... آن روزیکه توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آن ها تأثیر بکند ، آن روز است که ما باید فاتحه اسلام را بخوانیم.   1/1/62

    * هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دنیای دون امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع با آمریکا و شوروی ، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می کنند . این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب بی شهادت میسر نیست .                           2/1/68

     

      

    * قرآن را نشناخته اند ، اگر در قرآن مطالعه کنید می بینید که آنقدر آیات در جنگ هست که وادار به جنگ است ، وادار به جنگ با کی ؟ با قدرتمندان . قرآن آیاتی زیاد دارد یکی دو تا نیست ، آیات زیادی دارد در جنگ .... و قرآن یک کتابی است که از آن تحرک بیشتر استفاده می شود تا چیزهای دیگر ، یک کتابی است که مردم را حرکت داده است ، از این خمودی که دارند حرکت داده است و با همه طاغوتها در انداخته است ...                                             23/7/57

     

      

    * این کلمه « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » یک کلمه بزرگی است که اشتباهی از او می فهمند ، ..... آن ها خیال می کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد ، لکن این محتوایش غیر از این است . کربلا چه کرد ، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد ، همه زمین ها باید این طور باشند ، نقش کربلا این بود که سیدالشهدا سلام ا... علیه با چند نفر جنگ کرد ، عدد معدود آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار ، در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند و لکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را ، همه جا باید این طور باشد و همه روز هم باید این طور باشد ، همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید در مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم ، انحصار به یک زمین ندارد ، انحصار به یک افراد          نمی شود.                                                 4/7/58

     



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( دوشنبه 87/3/13 :: ساعت 1:26 عصر )
    »» بازدید بیست و یکم رهبری از نمایشگاه کتاب

     

    23/ 02/ 87

    صبح روز یکشنبه 21 اردیبهشت 1387. هنوز درهای سالن‌های نمایشگاه را باز نکرده‌اند و عده‌ای از مردم، بخصوص شهرستانی‌ها که زودتر رسیده‌اند، پشت درها منتظرند.

    صبح روز یکشنبه 21 اردیبهشت 1387. هنوز درهای سالن‌های نمایشگاه را باز نکرده‌اند و عده‌ای از مردم، بخصوص شهرستانی‌ها که زودتر رسیده‌اند، پشت درها منتظرند. گروه‌هایی که برای تدارک بازدید رهبر انقلاب به نمایشگاه آمده‌اند، آماده می‌شوند. عکاس‌ها و فیلم‌بردارها دوربین‌هایشان را کنترل می‌کنند. محافظ‌ها آماده‌اند و وارد سالن شبستان می‌شوند و حدود یک‌ ‌سوم سالن را برای بازدید رهبر آماده می‌کنند. قرار است بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب، هم‌زمان از سالن‌های دیگر بازدید کنند. این حاشیه نگاری، حاصل کتاب گردی در آخرین روز نمایشگاه کتاب است و حاصل بازدید 3 ساعته و غرفه به غرفه رهبر انقلاب از این نمایشگاه.

    خودرو رهبر انقلاب، جلوی در سالن شبستان می‌ایستد. عکاس‌ها و عده‌ای از غرفه‌دارها جلو می‌روند و پشت شیشه‌ها منتظر ورودشان می‌مانند. ایشان همراه محافظان وارد سالن می‌شوند. محمدحسین صفار هرندی، وزیر ارشاد و محسن پرویز، معاون فرهنگی او و دیگر مسئولان وزارتخانه به استقبال ایشان می‌آیند. آقا با همه احوال‌پرسی می‌کنند و وارد محوطه‌ی غرفه‌ها می‌شوند.

    عکس از ایسنا

    رهبر از وزیر ارشاد چیزهایی درباره‌ی نمایشگاه کتاب امسال و جزئیات برنامه‌ها و .... می‌پرسند و صفار هرندی توضیح می‌دهد.

    غرفه‌داری از دور با ایشان سلام و علیک می‌کند و خوش‌آمد می‌گوید.

    بازدید از غرفه‌ی «انتشارات مدبر» شروع می‌شود و کتاب‌هایی که این انتشارات در حوزه‌ی تاریخ چاپ کرده‌ است؛ «تاریخ دوران معاصر»، «رضاخان میرپنج»، «عاشقان بدون صبح». غرفه‌دار کتاب‌ها را نشان می‌دهد و آقا در باره‌ی‌ برخیشان می‌پرسند.

    در غرفه‌ی جهاد -دفتر خدمات تکنولوژی آموزشی جهاد- کسی نیست. یکی از غرفه‌دارهای دیگر خود را به غرفه می‌رساند و توضیح می‌دهد که بیشتر کتاب‌های این غرفه در باره‌ی آموزش کشاورزی است.

    «گسترش علوم پایه» غرفه‌ی دیگری است که رهبر انقلاب از متصدی آن می‌پرسند: آقا چی چاپ می‌کنید؟ غرفه‌دار می‌گوید: کتاب‌های دانشگاهی. صفار ادامه می‌دهد که کار این‌ها بیشتر تولید کتاب‌های آمادگی برای آزمون فوق لیسانس است.

    در غرفه‌ی «نور علم» کسی نیست. آقا می‌پرسند: هنوز نیامده‌اند؟

    انتشارات «نوربخش» هم پر از کتاب‌های آموزشی است. آقا یک کتاب پزشکی را می‌بینند و بعد یک کتاب مدیریت مکانیک.

    در غرفه‌ی بعدی هم کسی نیست، اما آقا کتاب‌هایشان را نگاه می‌کنند.

    عکس از مهر

    در غرفه‌ی «مهربان نشر»، خانمی بلند می‌گوید: «سلام حضرت آقا، بسیار خوشحالم که شما را می بینم. البته اینجا غرفه‌ی ما نیست، اما از این‌ها اجازه گرفتم و آمدم. من فریده مهدوی دامغانی هستم.» آقا می‌گویند: «آهان، چطورید؟ بابا خوب‌اند؟» خانم مهدوی درباره کتاب‌هایی می‌گوید که به‌تازگی در حوزه‌ی دین چاپ کرده است، یک کتاب درباره‌ی حضرت امیر (ع) و دیگری درباره‌ی حضرت زهرا (س).

    در انتشارات ارتش، کتاب «در کمین گل سرخ» درباره‌ی شهید صیاد شیرازی را روی پیشخوان گذاشته‌اند. آقا کتاب را با دقت ورق می‌زنند. عکاس‌ها سعی می‌کنند عکسی از ایشان بگیرند که جلد کتاب هم درش پیدا باشد.

    غرفه‌دار «یادواره کتاب» فرهنگ‌های فارسی و انگلیسی را نشان می‌دهد. چند لغت‌نامه‌ی تخصصی هم هست که معرفی می‌کند. «مطالعات تطبیقی آموزش و پرورش» کتاب دیگری است که درباره‌اش توضیح می‌دهد. آقا لغت‌نامه‌ها را یکی‌یکی نگاه می‌کنند.

    مسئول غرفه‌ی «یاران»، قبل از رسیدن آقا می‌گوید: «تا به حال هر وقت آقا به غرفه‌ی ما آمده، من با ایشان آذری حرف زده‌ام.» این‌ها را هم به آذری می‌گوید. وقتی ایشان به غرفه می‌رسند، کتابی از مرحوم شهریار را نشانشان می‌دهد و می‌گوید: یورول‌میسوز آقاجان؛ خسته نباشید.

    عکس از مهر

    می‌پرسند: چی چاپ می‌کنید؟ و وقتی توضیح می‌دهد، آقا هم به زبان آذری سؤال می‌کنند. کتابی به نام «مولانا ملا محمد فضولی» و کتابی درباره‌ی مشروطیت را که عکس ستارخان روی جلد آن است را به ایشان می‌دهد.

    انتشارات «یاز» هم کتاب‌هایی از جمله دیوان شهریار را به زبان آذری منتشر کرده است. مدیر آن با ذوق و شوق و به آذری سلام و علیک می‌کند. آقا کتابی از ناظم حکمت را می‌بینند و چند بیت از شعرهایش را می‌خوانند.

    در غرفه‌ی «هرمس» آقا درباره‌ی کتاب‌ها از مسئولان غرفه چیزهایی می‌پرسند. یکی از متصدیان غرفه، فهرست انتشارات را می‌دهد و شاهنامه‌ای دوجلدی در قطع رقعی و با کاغذ پوستی را نشان می‌دهد و می‌گوید: «آقا قابلی ندارد.» آقا برنمی‌دارند. غرفه‌دار می‌گوید: «دوست دارم این کتاب را از ما قبول کنید.» همراهان آقا کتاب را می‌گیرند و تشکر می‌کنند.

    غرفه‌ی بعدی «هزاره ققنوس» است. کتابی به نام «پرورش خلاقیت» به آقا می‌دهند. کمی بعد غرفه‌دار سئوالی درباره‌ی ماجرای کاروان اسرای کربلا می‌پرسد و ایشان توضیح می‌دهند.

    کمی قبل از غرفه‌ی «هنارس» ، حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی هم به جمع اضافه می‌شود. کتاب‌هایی از آیت‌الله بهجت با عکس‌هایی از ایشان روی پیشخوان هنارس است. غرفه‌دار می‌گوید که خودش هم طلبه است و دفترشان در قم است و برای نمایشگاه به تهران آمده‌اند. کتاب «پرده ‌نشین» آیت‌الله بهجت را نشان می‌دهد و کتاب «راشده» و چند کتاب کوچک دیگر را به آقا هدیه می‌دهند.

    غرفه‌دارهای غرفه‌‌ی بزرگ‌تر بعدی با شوق و احترام سلام می‌کنند. آقا به سردر غرفه نگاه می‌کنند: «اِ، شما انتشارات همشهری هستید؟» و کتاب «در مسیر تندباد» را ورق می‌زنند.

    عکس از leader

    متصدی‌های دو غرفه‌ی بعدی هنوز نیامده‌اند. در غرفه‌ی پس از آنها آقا می‌پرسند: «چی چاپ می‌کنید آقا جان؟» کتاب‌هایشان را نشان می‌دهند و «قصه‌نویسان ایران» را معرفی می‌کنند. آقا از نام و نشان مؤلف و زمان انتشار کتاب می‌پرسند و این که: «زنده هستند یا فوت کرده‌اند؟»

    «نقش تاریخ ایران» ‌بیشتر، کتاب‌های تاریخ قاجاریه را منتشر کرده و نشر «نگاه» کتاب‌های فلسفی، جامعه‌شناسی و بینش معنوی. ایشان می‌پرسند: «انتشارات خودتان است؟»

    - بله آقا.

    - فروش کتاب‌های فلسفی خوب است؟ مردم می‌خرند؟

    غرفه‌دار توضیح می‌دهد که بعضی کتاب‌هایشان استفاده‌ی دانشگاهی دارند و دانشجوهای بعضی رشته‌ها این کتاب‌ها را می‌خوانند.

    متصدی غرفه‌ی «نمایش» از آقا می‌خواهد روی صفحه‌ی اول قرآن چیزی بنویسند. آقا قرآن را به رسم یادگار امضاء می‌کنند.

    غرفه داران «نشر شهر» همگی سلام و علیک می‌کنند و کتابی حاوی شعرهای فارسی و آذری را با چاپ نفیس به آقا نشان می‌دهند. می‌پرسند: خودتان هم آذری هستید؟ یکی از جوان‌های غرفه می‌گوید: آقا من تبریزی هستم، بقیه نه.

    -موفق اولاسوز.

    کتاب‌های دیگر، از جمله دوره‌ی 30 جلدی کتاب مترو را به آقا معرفی می‌کنند. ظاهراً‌ ایشان بعضی از این کتاب‌ها را هم دیده‌اند.

    در غرفه‌ی بعدی، سفرنامه‌ی میرجلال‌الدین کزاری را به آقا نشان می‌دهند، آقا کتاب را نگاه می‌کنند و می‌گویند: «این آقای کزازی به فارسی‌گویی مقید است و خوب هم هست. صدایش هم طنینی دارد.»

    عکس از ایسنا

    در غرفه‌ی نوید شیراز، داریوش نویدگویی، مدیر انتشارات، چند کتاب را به آقا معرفی می‌کند و بعد هدیه می‌دهد؛ یکیشان «گلشن وصال» است. تا کتاب را می‌بینند می‌پرسند: «این همان وصال معروف است؟»

    «در انتهای کتاب شعرهایی هم از شاعران دیگر معرفی شده.» این را مسئول غرفه می‌گوید و کتاب دیگری را نشان آقا می‌دهد؛ «تاریخ آموزش و پرورش در فارس» و ادامه می‌دهد: «در این کتاب حقانیت ایران درباره‌ی جزیره‌های سه‌گانه حلیج فارس اثبات شده و مطالب و اسنادی درباره‌ی تحصیل و سکونت ایرانی‌ها در مدرسه‌های این جزیره‌ها در این کتاب آمده است.»

    بعد کتابی دیگر از «امداد» را ارائه می‌دهد؛ شاعر مشهور فارس. آقا می‌بینند و می‌گویند: «آقای امداد در شیراز وزنه‌ای است.»

    کتابی درباره‌ی سنجش رشد استخوان‌ها نشان آقا می‌دهند و می‌گویند: «همان دانشجویی که در سفر اخیر شیراز در جمع نخبگان پیش شما آمدند، این را نوشته است.»

    -همان خانمی که در جلسه صحبت کردند؟

    پاسخ مثبت است.

    کتاب شعر دیگری به آقا می‌دهند؛ «عاشقانه غزل» آقا شعری از متن را می‌خوانند و می‌گویند: «این را باید خود شیرازی‌ها بخوانند تا آدم خوشش بیاید.»

    کتاب بعدی «آثار دیدنی شیراز» است با چاپ گلاسه. آقا هنوز «عاشقانه غزل» را می‌خوانند. کتاب عکس‌های شیراز را می‌بینند و بعد به کتاب دیگری اشاره می‌کنند؛ کتاب شعری از مهدی حمیدی شیرازی.

    - این آقای حمیدی در انجمن ادبی شیراز می‌گفت: «لله و بالله که اوستای شمایم خصم شما نیستم خدای شمایم» به شاعران شیرازی می‌گفت من خدای شاعرانم. این‌جوری بود. من ایشون رو از نزدیک دیده بودم و در جلسه با ایشون نشسته بودم.

    مسئول انتشارات بعدی کتاب «مثنوی مهر و ماه» را به آقا نشان می‌دهد: اولین بار که 24 سال پیش خدمتتان رسیدم، این کتاب را تقدیم کردم.

    - بله این کتاب را دارم.

    ناشر شیرازی ادامه می‌دهد: «یادم هست کتاب را که به شما دادم، یکی یکی گفتید این شعر درباره‌ی این موضوع است، در فلان قرن بوده و خطابش با فلانی است.»

    اینجا کلام خداحافظی آقا این طور است که: «موفق باشید. انتشارات نوید از آن قدیمی‌هاست.»

    در ورودی غرفه‌ی «سوره مهر»، آقا با تحویلدارهای انبار کتاب صحبت می‌کنند. کتاب‌های «فرمانده من»، «خاطرات عزت‌شاهی»، «من و کتاب»، «در کمین گل سرخ»، «پابه‌پای باران» و «یادداشت‌های سفر صیاد» را جلوتر چیده‌اند. آقا کتاب‌های چاپ جدید حوزه هنری را می‌بینند و چند دقیقه در اتاقی که در انتهای غرفه ساخته‌اند، استراحت می‌کنند.

    در همین فاصله، عده‌ای بیرون غرفه‌ی سوره مهر جمع می‌شوند و از محافظ‌ها می‌پرسند بقیه‌ی سالن را نمی‌بینند؟

    عکس از ایسنا

    دختری جوان به یکی از محافظ‌ها می‌گوید: به خدا صبح توی ترافیک مانده بودیم، از غرفه‌ی ما رد شدند، نبودیم، می‌شود دوباره بیایند؟

    یکی از محافظ‌ها به جوان خبرنگاری که از دست محافظ‌ها شاکی است، شکلات تعارف می‌کند و عذرخواهی می‌کند. می‌گوید این اقتضای کار آنهاست و از جوان می‌خواهد ناراحت نباشد. چند لحظه بعد به گرمی با هم دست می‌دهند و هر دو می‌خندند.

    در ادامه بازدید، یکی از غرفه داران «هزار خورشید تابان» از خالد حسینی را به آقا نشان می‌دهد. می‌فرمایند: «بله این کتاب را دیده‌ام. البته این کتاب مربوط به جنگ‌های داخلی خود افغانی‌ها با هم‌دیگر است در دوره‌ی طالبان و ... بعد آمریکایی‌ها می‌آیند و به عنوان نجات‌بخش معرفی می‌شوند و مطلقاً به قضایای بعد از آمریکایی‌ها متعرض نمی‌شود. از این اتفاق‌ها هیچ نشان نداده است.» بعد ادامه می‌دهند: «حتماً اتفاق‌هایی که بعد از آمریکایی‌ها افتاده، از اتفاق‌هایی که در این کتاب نشان داده شده، بدتر است.»

    در «نشر ثالث»، کتاب «در قلمرو پادشاهان» را برمی‌دارند و می‌گویند: «این کتاب به اسم دیگری هم چاپ شده بود. مال زن یکی از برادرهای بن لادن است.» غرفه‌دار می‌گوید: «عروس خانواده‌ی بن لادن». اسم چاپ قبلی کتاب را می‌گوید.

    در «نشر آبی»، بعضی کتاب‌ها را می‌بینند و درباره‌ی یکیشان که خاطرات یکی از رییس‌جمهور‌های خارجی است، با مدیر انتشارات حرف می‌زنند.

    مسئول «نشر شاهد» درباره‌ی کتاب‌هایشان توضیح می‌دهد و بعد ماهنامه‌ی «شاهد یاران» را معرفی می‌کند. می‌فرمایند: «دیده‌ام. دو سه‌تایش را که دیدم، خیلی خوب بود.» یک دوره از این مجله را که در دو جلد سالنامه‌ای صحافی کرده‌اند، هدیه می‌دهند.

    به محض ورود آقا به غرفه‌ی «نغمه نو‌اندیش» خانم جوانی که در غرفه است، قرآنی را می‌دهد که به رسم یادگاری امضا کنند. بعد درباره‌ی محصولاتشان توضیح می‌دهد که: «کارهای حجمی کودکان و نوجوانان به صورت کاردستی و کتاب آموزشی. از چسب و قیچی هم استفاده نمی‌کنیم.» کاغذها را نشان می‌دهد که تانخورده‌اند و به شکل‌های تزیینی و هندسی پیچیده و ساخته می‌شوند. ظاهراً نوعی کاردستی ژاپنی است. خانم جوان تند و تند این‌ها را توضیح می‌دهد و وقتی آقا «خسته نباشید» می‌گویند و می‌روند، از همکارش که قدری جاافتاده‌تر است، می‌پرسد: «خوب گفتم؟ هول نشدم؟»

    در «نشر بین‌الملل» کتاب‌هایی به زبان انگلیسی را نشان می‌دهند. ایشان درباره‌ی ترجمه می‌گویند: «کتاب‌ها را به آلمانی و انگلیسی ترجمه کنید، فراگیرتر است.» کتاب «فلسفه در دام ایدئولوژی» نوشته‌ی دکتر رضا داوری اردکانی را به آقا هدیه می‌دهند که از کتاب‌های جدید این انتشارات است.

    عکس از مهر

    غرفه‌دار «نشر کتاب پنجره» به آقا می‌گوید: می‌شود یک چیزی بگویم؟ و در پاسخ لبخند آقا می‌گوید: «کمک کنید مسئولان ظرفیت پذیرش انتقاد را پیدا کنند. وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، هر حکومتی که تحمل پذیرش انتقاد را نداشته، محکوم به شکست بوده است.»

    آقا پاسخ می‌دهند: «حق با شماست. برای ما دعا کنید خدا توفیق بدهد هم طاقت انتقاد پیدا کنیم، هم انتقادها را درست بفهمیم. این چیزها یک مقداری هم به دعای شما وابسته است.»

    دیگر غرفه‌هایی که رهبر انقلاب بازدید کردند، عبارت بودند از: «نقش مهر»، «نگار نور»، «میثاق عدالت»، «قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)»، «واژه»، «یاس زهرا (س)»، «یکان»، «هما»، «همراز»، «هنرور»، «هیرمند»، «انجمن موسیقی ایران»، «هانی»، «نگار و نیما»، «نگارستان کتاب»، «نورالزهرا (س)»، «نورالنور»، «نسیم کوثر»،«نوید نور»، «نشر نوشته»، «نغمه زندگی»، «نقش و نگار»، «نشر طلا»، «نامک»، «نسیم حیات»، «داستان‌سرا«، «شرکت ملی فرش ایران»، «ناشران فارس»، «اصفهان»، «گیلان»، «یزد»، «کنگره سرداران استان خراسان»، «گوهرشاد»، «گیسو»، «جهان سترگ» و «نیلا».



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( چهارشنبه 87/2/25 :: ساعت 11:39 عصر )
    »» ما در مقابل همه دنیای آن ها خواهیم ایستاد


     

    * امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد ، امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمن باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت ، برای درک شهادت روز شماری می کند .

    شما متوقعید ما در مقابل آمریکا و اسرائیل و دیگر ابر قدرت ها که می خواهند منطقه را ببلعند ، بی تفاوت باشیم ؟ نه ما با هیچ کدام از ابرقدرت ها و قدرت ها سر سازش نداریم ، نه تحت سلطه آمریکا می رویم و نه زیر بار شوروی . ما مسلمانیم و می خواهیم زندگی کنیم ، ما می خواهیم زندگی فقیرانه داشته باشیم ، ولی آزاد و مستقل داشته باشیم . ما و شما و هر مسلمانی مکلف است در مقابل آن ها بایستد و سازش نکند .

    من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخوران بخواهند مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه دنیای آن ها خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست و یا همه آزاد می شویم و یابه آزادی بزرگتری که شهادت است می رسیم .                                                    امام خمینی(ره)               29/4/67



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/1/27 :: ساعت 11:17 عصر )
    <      1   2   3      >


    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ما با حرکتهاى ضد آمریکائى و ضد صهیونیستى همراهیم
    سعودىها بدون چراغ سبز آمریکا نمیتوانستند وارد بحرین شوند
    این ها به برکت حضور مردم است
    مردم توطئه های دشمن را خنثی کردند
    مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان، مخالف خودش را زیر پا له ک
    به نام عدالتخواهى و انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا نگذاریم
    این انحراف است ...
    اشرافی گری، آفت مسئولیت
    ما می توانیم
    مقابل دشمن مثل کوه ایستاد
    حتّى آرم برنامه‏ها . . .
    برنامه‏هاى بى‏فایده و بى‏محتوا را مطلقاً پخش نکنید
    شما باید در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر کنید
    صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند
    من خوف این را دارم که . . .
    [همه عناوین(190)][عناوین آرشیوشده]
    < l>