من مشتاقم که جوانهاى ما قصه ى جنگ تحمیلى هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفته ایم؛ افراد هم گفته اند و تشریح کرده اند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتى که وجود داشته است، خیلى براى برنامه ریزى آیندهى جوان در روزگار ما مهم است. خوشبختانه کتابهاى خوبى هم نوشته شده است. من با اینکه وقت زیادى ندارم، بسیارى از کتاب هائى را که در باب مسائل دفاع مقدس هست، نگاه میکنم؛ براى خود من مفید است. این کتابها را بخوانید، بدانید، ببینید؛ شرح حال این جوان هاى برجسته را بشناسید. تعدادى از این جوان هاى برجسته ى میدان جنگ، همان کسانى بودند که در روز سیزده آبان، آن حماسه ى بزرگ را آفریدند، بعد هم رفتند توى میدان جنگ. بسیارى از آنها امروز جزو چهره هاى ماندگارِ واقعىِ تاریخ ما هستند. احساس مسئولیت، این است.
در جنگ هشت ساله که در واقع همه ى نیروهاى مسلط دنیاى آن روز - چه شوروىِ آن روز، چه آمریکاى آن روز، چه فرانسه ى آن روز، چه بلوک شرق اروپائى آن روز، چه کشورهاى مرتجع منطقه - با هم همدست شده بودند و به رژیم بعثى پول و نیرو و اطلاعات و سلاح تزریق می کردند، در مقابل کشور و ملتى قرار گرفتند که آنچه داشت، عبارت بود از اراده و ایمان. سلاح نداشت، مهمات نداشت، اطلاعات کافى و وافى نداشت؛ اما ایمان، آنها را مثل پولاد، مثل صخره استوار کرده بود. این دو جناح متفاوت با هم مواجه شدند و این جناح بر آن جناح غلبه کرد. یعنى نیروى ایمان ملت ایران بر آن نیروى عظیم و گسترده - که پول و اطلاعات و سلاح و تجهیزات و همه چى در اختیار داشت - غالب و پیروز شد. این، احساس مسئولیت بود.
دیدار جمعى از دانش آموزان و دانشجویان در آستانه ى سالروز سیزده آبان
87/8/8