در دوران دفاع مقدس، اوائل کار، بخصوص بچههاى سپاه و بسیج واقعاً چیزى نداشتند؛ سلاح لازم را نداشتند؛ عمدهى سلاحشان همین کلاشینکف بود؛ یک تفنگ انفرادى. نمیشد با این سلاح جنگید؛ لذا به فکر افتادند. خود این به فکر افتادن، بابهائى را به روى آنها باز کرد. من توصیهام به جوانهاى عزیز این است که شرح حال سرداران شهید را بخوانید. در لابهلاى حرفهاى اینها، حالا یک بخشهائى عاطفى و معنوى و اینهاست - که آنها هم به نوبهى خود منافعى دارد - اما بخشهائى هم بخشهاى تجربىِ کارهاى اینهاست که در میدان جنگ چگونه عمل میکردند. من بارها گفتهام که در دوران جنگ، ما بایستى آر.پى.جى هفت را به صورت قاچاقى با پولِ چند برابر از کشورهاى دیگر مىآوردیم و نهایت سختى را متحمل میشدیم؛ پولِ چند برابر هم میدادیم تا یک تعداد سلاحهاى ابتدائىِ اینطورى را به دست بیاوریم. نتیجهى آن تجربهها و اعتماد به نفس این شد که ملت ایران به جائى برسد که سلاحهائى که خودش تولید میکند، در منطقه بخشىاش درجهى یک و بى نظیر باشد، بخشى هم کم نظیر باشد. این به خاطر همین نیاز بود؛ چون به ما نمیفروختند، چون به ما نمیدادند. ما احساس کردیم که باید به خودمان تکیه کنیم. جوانهاى ما به خودشان تکیه کردند. این تکیهى به خود، استعدادها را جوشاند. این جوشش استعدادها فراورده دارد؛ فراوردهها هر یکى چندین دنباله دارد. این در همه جا هست. این اعتماد به نفس، هم در کشفیات هست، هم در علم هست، هم در ساخت و تولید هست، هم در الگوى توسعه هست.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاههاى استان یزد
13/10/86