در جامعهى جوان کشور بیش از دیگران باید به نماز اهمیت داد. جوان با نماز دلش روشن میشود، امید پیدا میکند، شادابى روحى پیدا میکند، بهجت پیدا میکند. این حالات بیشتر مال جوانهاست، بیشتر مال موسم جوانى است؛ میتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفیق بدهد، نمازى بخوانیم که با توجه باشد، خواهیم دید که انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سیر نمیشود. انسان وقتى به نماز توجه پیدا کند، آنچنان لذتى پیدا میکند که در هیچ یک از لذائذ مادى این لذت وجود ندارد. این در اثر توجه است. بىتوجهى به نماز، کسالت در حال نماز، از خصوصیات منافقین است - نه اینکه حالا هر کسى در حال نماز کسالت داشت، منافق است؛ نه - خدا منافقین را در قرآن معرفى میکند و میگوید اینها را از این بشناس. در زمان پیغمبر منافقینى بودند که براى خاطر این و آن نماز میخواندند و در دل به نماز اعتقادى نداشتند. «و اذا قاموا الى الصّلوة قاموا کسالى یرائون النّاس».(5) بله، وقتى کسى طرف خطاب ندارد، با خدا حرف نمیزند، خسته میشود و برایش یک کار طولانى به نظر مىآید. چهار رکعت نماز که چهار دقیقه، پنج دقیقه طول میکشد، براى او یک زمان طولانى به نظر مىآید؛ در حالى که چهار دقیقه مگر چقدر است؟ انسان اگر در این حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقت خواهد دید که مثل برق گذشت؛ دریغ میخورد، افسوس میخورد و دلش میخواهد طولانىتر بشود.
دیدار شرکت کنندگان در هفدهمین اجلاس نماز 29/8/1387