محبّت به زنان، از اخلاق پیامبران ـ درودهای خداوند بر آنان باد ـ است . [امام صادق علیه السلام]
ولایه « سخنان امام و رهبری»‏
 RSS  |  Atom  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ

  • بازدید امروز: 42
  • بازدید دیروز: 3
  • مجموع بازدیدها: 94396

    » درباره من
    ولایه « سخنان امام و رهبری»‏
    مهدی حیدری

    » دسته بندی یادداشت ها
    سخنان امام و رهبر[58] . سخنان امام و رهبر[16] . انتخابات[12] . صدا و سیما[7] . فلسطین[5] . وحدت مسلمانان[4] . پیامبر اعظم[3] . انقلاب[3] . امام خمینی (ره)[3] . آیت الله خامنه ای[2] . انقلاب اسلامی[2] . بحرین . بیداری اسلامی . اخلاق . اشرافی گری . آمریکا . پیشرفت . دانشجو . دفاع مقدس . رابطه با آمریکا . رهبر . غدیر . شاخص ها . مردم . نهضت علمی . وحدت .

    » آرشیو مطالب
    اسفند 86
    خرداد 87
    مهر 87
    آبان 87
    آذر 87
    بهمن 87
    فروردین 88
    جزوات

    » لوگوی وبلاگ

    » لینک دوستان
    سایت مقام معظم رهبری

    » طراح قالب
    »» بعضى خیال میکنند هنر مساوى است با لاابالیگرى و بى‏دینى

    بعضى خیال میکنند هنر مساوى است با لاابالیگرى و بى‏دینى و بى‏بندوبارى؛ این غلط است. هنر از جلوه‏هاى زیباى خلقت الهى است در انسان. آنچه در هنر ایراد دارد و اهل بصیرت همیشه ایراد گرفته‏اند، جهت غلط هنر بوده است. هنر را کشاندن به جهت اغواى انسان و بى‏بندوبارى انسان، این بد است؛ والّا هنر اگر با روح دین، با جهتگیرى دین باشد، از برجسته‏ترین پدیده‏هاى وجود انسانى است. امروز هم بحمداللَّه همین‏جور است. امروز شاعر ما، نقاش ما، انواع و اقسام رشته‏هاى هنرى ما، انسان وقتى نگاه میکند، مى‏بیند غالباً با روح دین و تدین کارشان همراه است. چه اشکالى دارد؟ ما اگر چنانچه مرکز تربیت هنرى و تقویت هنرى در اینجا داشته باشیم، با حفظ این جهتگیرى درست، این خیلى خوب است؛ این هیچ ایرادى ندارد. از این استعداد عظیم در این جهت استفاده شود، خیلى خوب است.

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان اجرائى استان فارس‏‏

    87/2/18



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( جمعه 87/3/17 :: ساعت 7:31 عصر )
    »» این براى یک ملت افتخار است

    من همین‏جا اشاره بکنم به این بناهاى باستانىِ مربوط به قبل از اسلام؛ تخت جمشید و بقیه‏ى چیزهائى که در این استان هست. انسان از دو نظر ممکن است به این مراکز باستانى نگاه کند؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. یک نگاه این است که اینها متعلق به جباران تاریخ بوده. هر کدامى که نگاه میکنیم، به یک نحوى به یکى از جباران تاریخ و طاغوتهاى بشرى ارتباط پیدا میکند. بله، از این جهت نگاه منفى به اینها هست. غالب متدینین و انسانهائى که نفرت طبیعى از استبداد و از جباریت دارند، با این دید وقتى به این بناهاى باستانى نگاه میکنند، طبعاً براى آنها جاذبه‏اى ندارد. لیکن یک جنبه‏ى دیگر هم وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجه‏ى هنرمند ایرانى است؛ محصول فکر راقى و روشن‏بین ایرانى است در سالها و قرنها پیش از این؛ این جنبه‏ى مثبت قضیه است. همه‏ى بناهائى که از لحاظ تاریخى - چه در اینجا، چه در اصفهان، چه در بقیه‏ى نقاط کشور - وجود دارد، از این قبیل است. درست است که جباران استفاده کردند، اما خالق و آفریننده‏ى این مجموعه‏ها کیست؟ ذهن ایرانى است، سرانگشت هنرمند ایرانى است، روحیه‏ى بلندنظر ایرانى است، ابتکار و ذوق ایرانى است؛ این براى یک ملت افتخار است. با این دید وقتى نگاه بکنیم، مى‏بینیم اینها مثبت است؛ چه تخت جمشید، چه بقیه‏ى مناطق دیگر. اینها را نشان بدهید.

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان اجرائى استان فارس‏‏

    87/2/18



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( جمعه 87/3/17 :: ساعت 7:30 عصر )
    »» اصلاً قابل مقایسه نیست

    من البته به شما عرض بکنم؛ اعتقاد راسخ و جازم و علمى دارم که آنچه ایرانى بعد از آمدن اسلام کرده، اصلاً قابل مقایسه نیست با آنچه در طول تاریخ گذشته‏ى خودش داشته. ایران در دوران اسلامى، در قرن سوم و چهارم و پنجم هجرى، در قله‏ى دانش و تمدن و سیاست و اقتصاد جهانى قرار داشته. هیچ جاى دنیا - از شرق و غرب، از آسیا و اروپا - در این حد نبودند؛ این به برکت اسلام بوده. ایران قبل از آن هرگز چنین اوجى را نداشته. در دوران سلسله‏هاى گوناگون ایرانى - از آل بویه بگیرید تا غزنویان و سلجوقیان و بقیه، تا دوره‏ى صفویه - این بخش از تاریخ ایران قابل مقایسه نیست؛ اما آن بخش دیگر تاریخ ایران هم، تاریخ ماست؛ آن هم ایران است؛ حالا یک حاکم طاغوتى در رأسش بوده، سنتهاى غلط و آئینهاى باطلى در آنها وجود داشته؛ آن به جاى خود، امر دیگرى است؛ اما هنر ایرانى است. به هر حال روى مسئله‏ى گردشگرى حتماً بایستى کار شود؛ هم در زمینه‏ى مزارات اسلامى که بهترینش را شما در اینجا دارید، هم به وسیله‏ى مفاخر ادبى و هنرى ما که شما عالى‏ترینش - یعنى حافظ و سعدى - را اینجا دارید، هم در زمینه‏ى آنچه که در گذشته‏ى تاریخ وجود داشته است.

      

    بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان اجرائى استان فارس‏‏

    87/2/18



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( جمعه 87/3/17 :: ساعت 7:29 عصر )
    »» این طبیعى‏ترین کارى بود که در این کشور ممکن بود انجام بگیرد

    شما ببینید آن روزى که راه‏آهن به این کشور آمد، آنچه که در وهله‏ى اول به ذهن هر کسى میرسید، این بود که مرکز کشور را از راه این استانهاى مرکزى - یعنى اصفهان و فارس - به خلیج فارس متصل کنند؛ این طبیعى‏ترین کارى بود که در این کشور ممکن بود انجام بگیرد. اینها این کار را نکردند. آن نویسنده‏ى سیاسى انگلیسى که خودش سیاستمدار است - وابسته‏ى به همان دستگاه استعمارى خائنِ به منافع این کشور - در کتابى که نوشته - که ترجمه شده به فارسى - به نام «ایران و قضیه‏ى ایران»، اعتراف میکند که راه‏آهن ایران باید از تهران مى‏آمد، از مرکز کشور - از استان اصفهان، از استان فارس - عبور میکرد، میرفت تا میرسید به خلیج فارس؛ اما این کار انجام نگرفت. راه‏آهن ایران را در دوران طاغوت، در دوران رضاخان، با محاسبه‏ى منافع قدرتهائى که دشمنان بزرگ این کشور محسوب میشدند - یعنى انگلیس و روسِ آن روز - کشیدند، اسمش را هم گذاشتند راه‏آهن سراسرى! دروغ محض؛ کدام سراسرى؟ براى اینکه جبهه‏ى آن روزِ متفقِ جنگ - یعنى انگلیس و روس - بتوانند در دو طرف کشور ما سلاح و مهمات منتقل کنند، از نفت کشور بتوانند استفاده کنند، آمدند از بخشى از خلیج فارس، آن هم با یک فاصله‏اى، راه‏آهنى کشیدند به تهران؛ از آنجا هم به بخشى از دریاى خزر، براى اینکه قشون روس و قشون انگلیس بتوانند به همدیگر متصل شوند و سلاح و تجهیزات و امکانات منتقل کنند و نفت ایران را بردارند ببرند هرجائى که میخواهند، مصرف کنند. یعنى سیاست حاکم بر یک عمل عمرانى در کشور که عبارت است از ساخت خط آهن اینقدر تحت تأثیر سیاستهاى استعمارى و نفوذ بیگانگان در کشور انجام میگرفت. آن وقت نتیجه این میشود که شیراز در قلب کشور راه‏آهن ندارد. البته به فضل الهى، به توفیق الهى، اولاً در این سالهاى دوران انقلاب از لحاظ راه‏هاى مواصلاتى در این استان کارهاى خوبى انجام گرفته؛ ثانیاً همین خط آهن و همین راه‏هاى متصل‏کننده‏ى این منطقه به مناطق آب و مناطق دیگر کشور، به لطف الهى، به حول و قوه‏ى الهى، به دست جمهورى اسلامى انجام خواهد گرفت؛ این کار خواهد شد.

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار مردم شهرستان کازرون‏

    87/2/16



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( جمعه 87/3/17 :: ساعت 7:28 عصر )
    »» مطلقاً قبول ندارم و آنها را انکار میکنم

    جمهورى اسلامى، جهت را صد و هشتاد درجه تغییر داد. ملت ایران احساس هویت میکند؛ هویت اسلامى که هویت ایرانى هم نشأت‏گرفته‏ى از همین هویت اسلامى است. احساس میکند که ایران اسلامى همان هویت گمشده‏اى است که بایستى این ملت دوباره آن را به دست بیاورد و بر اساس او، آرمانهاى خود را معین و برنامه‏ریزى کند و تلاش و مجاهدت خود را شکل دهد. این کارى است که ملت ما بخوبى انجام داده است و دارد انجام میدهد. من این آیه‏هاى یأسى را که بعضى پى در پى تکرار میکنند، مطلقاً قبول ندارم و آنها را انکار میکنم. من با اطلاع از مسائل گوناگون کشور بزرگ و ملت عظیم‏الشّأنمان بالعیان مى‏بینم که این ملت و جوانان این ملت با گذشت زمان و تقریباً سه دهه از آغاز پیروزى انقلاب، نسبت به مبانى انقلاب عمیق‏تر، پخته‏تر و مجرب‏تر شده‏اند.

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار مردم شهرستان کازرون‏

    87/2/16



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( جمعه 87/3/17 :: ساعت 7:26 عصر )
    »» امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند

     گزیده ای از سخنان امام خمینی ره

     

     

    * می گویند اسلام از سیاست به کنار است ، این ها اسلام را نشناخته اند .

    .... احکام سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادی آن است . کتابهایی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتاب هایی است که در عبادت دارد . این غلط را در ذهن ما جای داده اند . حتی آقایان حال باورشان  آمده است که اسلام از سیاست جداست ، یک احکام عبادی است ما بین خود و خدا ، بروید توی مسجدتان و هر چه می خواهید دعا کنید ، هر چه می خواهید قرآن بخوانید ما هم با شما کاری نداریم . اما این اسلام نیست ، اسلام در مقابل ظلم ایستاده است ، حکم به قتال داده است ، حکم به کشتن داده است ، در مقابل کفار و در مقابل متجاسرین ....                   6/7 /47

    * من اهل سلوکم ، بروم یک گوشه ای بنشینم و ورد بگویم و به قول خودش سلوک پیدا کند ، این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است ، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است ، لکن نرفتند در خانه شان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چه کار داریم که به ملت چه می گذرد ، هر که هر کاری می خواهد بکند. اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند ، پس باید انبیا هم همین کار   را بکنند و نکردند موسی بن عمران اهل سلوک بود ولی معذلک رفت سراغ فرعون و آن کارها  را کرد .                                            2/6/65

     

      

    * امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد ، امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمن باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت ، برای درک شهادت روز شماری می کند .

    شما متوقعید ما در مقابل آمریکا و اسرائیل و دیگر ابر قدرت ها که می خواهند منطقه را ببلعند ، بی تفاوت باشیم ؟ نه ما با هیچ کدام از ابرقدرت ها و قدرت ها سر سازش نداریم ، نه تحت سلطه آمریکا می رویم و نه زیر بار شوروی . ما مسلمانیم و می خواهیم زندگی کنیم ، ما می خواهیم زندگی فقیرانه داشته باشیم ، ولی آزاد و مستقل داشته باشیم . ما و شما و هر مسلمانی مکلف است در مقابل آن ها بایستد و سازش نکند .

    من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخوران بخواهند مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه دنیای آن ها خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست و یا همه آزاد می شویم و یابه آزادی بزرگتری که شهادت است       می رسیم .                                                                   29/4/67

    * هان ای مظلومان جهان ! از قشر و از هر کشوری هستید به خود آیید و از هیاهو و عربده آمریکا و همه زورمندان تهی مغز نهراسید و جهان را بر آنان تنگ کنید و حق خود را با مشت گره کرده از آنان بگیرید .

    مستضعفین باید قیام کنند . مستضعفین همه بلاد ، همه ممالک باید حق خودشان را با مشت محکم بگیرند ، منتظر نباشند که آنها حق آنان را بدهند.                    

    20/11/58

     

       

    * دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است . امروز می گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند ، تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشاء و فسق و حکوت ظالمان برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا می دانستند ، امروز از این که در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می دهد فریاد وا اسلاما سر می دهند ! دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا انتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند ، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند .                            3/12/67

     

    * خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است ، هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است . وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق نا آگاهان ، غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت کند ، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد . به زعم بعض افراد ، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاسی و روحانی کاردان و زیرک کاسه ای زیر نیم کاسه داشت و این از مسائل رائج حوزه ها    بود .                                           3/12/67

     

    * آن روزی که دولت ا توجه به کاخ پیدا کرد ، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند ، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود . آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا بکنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند آن روز است که ما با برای این کشور باید فاتحه بخوانیم .... آن روزیکه توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آن ها تأثیر بکند ، آن روز است که ما باید فاتحه اسلام را بخوانیم.   1/1/62

    * هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دنیای دون امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع با آمریکا و شوروی ، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می کنند . این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب بی شهادت میسر نیست .                           2/1/68

     

      

    * قرآن را نشناخته اند ، اگر در قرآن مطالعه کنید می بینید که آنقدر آیات در جنگ هست که وادار به جنگ است ، وادار به جنگ با کی ؟ با قدرتمندان . قرآن آیاتی زیاد دارد یکی دو تا نیست ، آیات زیادی دارد در جنگ .... و قرآن یک کتابی است که از آن تحرک بیشتر استفاده می شود تا چیزهای دیگر ، یک کتابی است که مردم را حرکت داده است ، از این خمودی که دارند حرکت داده است و با همه طاغوتها در انداخته است ...                                             23/7/57

     

      

    * این کلمه « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » یک کلمه بزرگی است که اشتباهی از او می فهمند ، ..... آن ها خیال می کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد ، لکن این محتوایش غیر از این است . کربلا چه کرد ، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد ، همه زمین ها باید این طور باشند ، نقش کربلا این بود که سیدالشهدا سلام ا... علیه با چند نفر جنگ کرد ، عدد معدود آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار ، در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند و لکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را ، همه جا باید این طور باشد و همه روز هم باید این طور باشد ، همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید در مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم ، انحصار به یک زمین ندارد ، انحصار به یک افراد          نمی شود.                                                 4/7/58

     



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( دوشنبه 87/3/13 :: ساعت 1:26 عصر )
    »» بازدید بیست و یکم رهبری از نمایشگاه کتاب

     

    23/ 02/ 87

    صبح روز یکشنبه 21 اردیبهشت 1387. هنوز درهای سالن‌های نمایشگاه را باز نکرده‌اند و عده‌ای از مردم، بخصوص شهرستانی‌ها که زودتر رسیده‌اند، پشت درها منتظرند.

    صبح روز یکشنبه 21 اردیبهشت 1387. هنوز درهای سالن‌های نمایشگاه را باز نکرده‌اند و عده‌ای از مردم، بخصوص شهرستانی‌ها که زودتر رسیده‌اند، پشت درها منتظرند. گروه‌هایی که برای تدارک بازدید رهبر انقلاب به نمایشگاه آمده‌اند، آماده می‌شوند. عکاس‌ها و فیلم‌بردارها دوربین‌هایشان را کنترل می‌کنند. محافظ‌ها آماده‌اند و وارد سالن شبستان می‌شوند و حدود یک‌ ‌سوم سالن را برای بازدید رهبر آماده می‌کنند. قرار است بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب، هم‌زمان از سالن‌های دیگر بازدید کنند. این حاشیه نگاری، حاصل کتاب گردی در آخرین روز نمایشگاه کتاب است و حاصل بازدید 3 ساعته و غرفه به غرفه رهبر انقلاب از این نمایشگاه.

    خودرو رهبر انقلاب، جلوی در سالن شبستان می‌ایستد. عکاس‌ها و عده‌ای از غرفه‌دارها جلو می‌روند و پشت شیشه‌ها منتظر ورودشان می‌مانند. ایشان همراه محافظان وارد سالن می‌شوند. محمدحسین صفار هرندی، وزیر ارشاد و محسن پرویز، معاون فرهنگی او و دیگر مسئولان وزارتخانه به استقبال ایشان می‌آیند. آقا با همه احوال‌پرسی می‌کنند و وارد محوطه‌ی غرفه‌ها می‌شوند.

    عکس از ایسنا

    رهبر از وزیر ارشاد چیزهایی درباره‌ی نمایشگاه کتاب امسال و جزئیات برنامه‌ها و .... می‌پرسند و صفار هرندی توضیح می‌دهد.

    غرفه‌داری از دور با ایشان سلام و علیک می‌کند و خوش‌آمد می‌گوید.

    بازدید از غرفه‌ی «انتشارات مدبر» شروع می‌شود و کتاب‌هایی که این انتشارات در حوزه‌ی تاریخ چاپ کرده‌ است؛ «تاریخ دوران معاصر»، «رضاخان میرپنج»، «عاشقان بدون صبح». غرفه‌دار کتاب‌ها را نشان می‌دهد و آقا در باره‌ی‌ برخیشان می‌پرسند.

    در غرفه‌ی جهاد -دفتر خدمات تکنولوژی آموزشی جهاد- کسی نیست. یکی از غرفه‌دارهای دیگر خود را به غرفه می‌رساند و توضیح می‌دهد که بیشتر کتاب‌های این غرفه در باره‌ی آموزش کشاورزی است.

    «گسترش علوم پایه» غرفه‌ی دیگری است که رهبر انقلاب از متصدی آن می‌پرسند: آقا چی چاپ می‌کنید؟ غرفه‌دار می‌گوید: کتاب‌های دانشگاهی. صفار ادامه می‌دهد که کار این‌ها بیشتر تولید کتاب‌های آمادگی برای آزمون فوق لیسانس است.

    در غرفه‌ی «نور علم» کسی نیست. آقا می‌پرسند: هنوز نیامده‌اند؟

    انتشارات «نوربخش» هم پر از کتاب‌های آموزشی است. آقا یک کتاب پزشکی را می‌بینند و بعد یک کتاب مدیریت مکانیک.

    در غرفه‌ی بعدی هم کسی نیست، اما آقا کتاب‌هایشان را نگاه می‌کنند.

    عکس از مهر

    در غرفه‌ی «مهربان نشر»، خانمی بلند می‌گوید: «سلام حضرت آقا، بسیار خوشحالم که شما را می بینم. البته اینجا غرفه‌ی ما نیست، اما از این‌ها اجازه گرفتم و آمدم. من فریده مهدوی دامغانی هستم.» آقا می‌گویند: «آهان، چطورید؟ بابا خوب‌اند؟» خانم مهدوی درباره کتاب‌هایی می‌گوید که به‌تازگی در حوزه‌ی دین چاپ کرده است، یک کتاب درباره‌ی حضرت امیر (ع) و دیگری درباره‌ی حضرت زهرا (س).

    در انتشارات ارتش، کتاب «در کمین گل سرخ» درباره‌ی شهید صیاد شیرازی را روی پیشخوان گذاشته‌اند. آقا کتاب را با دقت ورق می‌زنند. عکاس‌ها سعی می‌کنند عکسی از ایشان بگیرند که جلد کتاب هم درش پیدا باشد.

    غرفه‌دار «یادواره کتاب» فرهنگ‌های فارسی و انگلیسی را نشان می‌دهد. چند لغت‌نامه‌ی تخصصی هم هست که معرفی می‌کند. «مطالعات تطبیقی آموزش و پرورش» کتاب دیگری است که درباره‌اش توضیح می‌دهد. آقا لغت‌نامه‌ها را یکی‌یکی نگاه می‌کنند.

    مسئول غرفه‌ی «یاران»، قبل از رسیدن آقا می‌گوید: «تا به حال هر وقت آقا به غرفه‌ی ما آمده، من با ایشان آذری حرف زده‌ام.» این‌ها را هم به آذری می‌گوید. وقتی ایشان به غرفه می‌رسند، کتابی از مرحوم شهریار را نشانشان می‌دهد و می‌گوید: یورول‌میسوز آقاجان؛ خسته نباشید.

    عکس از مهر

    می‌پرسند: چی چاپ می‌کنید؟ و وقتی توضیح می‌دهد، آقا هم به زبان آذری سؤال می‌کنند. کتابی به نام «مولانا ملا محمد فضولی» و کتابی درباره‌ی مشروطیت را که عکس ستارخان روی جلد آن است را به ایشان می‌دهد.

    انتشارات «یاز» هم کتاب‌هایی از جمله دیوان شهریار را به زبان آذری منتشر کرده است. مدیر آن با ذوق و شوق و به آذری سلام و علیک می‌کند. آقا کتابی از ناظم حکمت را می‌بینند و چند بیت از شعرهایش را می‌خوانند.

    در غرفه‌ی «هرمس» آقا درباره‌ی کتاب‌ها از مسئولان غرفه چیزهایی می‌پرسند. یکی از متصدیان غرفه، فهرست انتشارات را می‌دهد و شاهنامه‌ای دوجلدی در قطع رقعی و با کاغذ پوستی را نشان می‌دهد و می‌گوید: «آقا قابلی ندارد.» آقا برنمی‌دارند. غرفه‌دار می‌گوید: «دوست دارم این کتاب را از ما قبول کنید.» همراهان آقا کتاب را می‌گیرند و تشکر می‌کنند.

    غرفه‌ی بعدی «هزاره ققنوس» است. کتابی به نام «پرورش خلاقیت» به آقا می‌دهند. کمی بعد غرفه‌دار سئوالی درباره‌ی ماجرای کاروان اسرای کربلا می‌پرسد و ایشان توضیح می‌دهند.

    کمی قبل از غرفه‌ی «هنارس» ، حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی هم به جمع اضافه می‌شود. کتاب‌هایی از آیت‌الله بهجت با عکس‌هایی از ایشان روی پیشخوان هنارس است. غرفه‌دار می‌گوید که خودش هم طلبه است و دفترشان در قم است و برای نمایشگاه به تهران آمده‌اند. کتاب «پرده ‌نشین» آیت‌الله بهجت را نشان می‌دهد و کتاب «راشده» و چند کتاب کوچک دیگر را به آقا هدیه می‌دهند.

    غرفه‌دارهای غرفه‌‌ی بزرگ‌تر بعدی با شوق و احترام سلام می‌کنند. آقا به سردر غرفه نگاه می‌کنند: «اِ، شما انتشارات همشهری هستید؟» و کتاب «در مسیر تندباد» را ورق می‌زنند.

    عکس از leader

    متصدی‌های دو غرفه‌ی بعدی هنوز نیامده‌اند. در غرفه‌ی پس از آنها آقا می‌پرسند: «چی چاپ می‌کنید آقا جان؟» کتاب‌هایشان را نشان می‌دهند و «قصه‌نویسان ایران» را معرفی می‌کنند. آقا از نام و نشان مؤلف و زمان انتشار کتاب می‌پرسند و این که: «زنده هستند یا فوت کرده‌اند؟»

    «نقش تاریخ ایران» ‌بیشتر، کتاب‌های تاریخ قاجاریه را منتشر کرده و نشر «نگاه» کتاب‌های فلسفی، جامعه‌شناسی و بینش معنوی. ایشان می‌پرسند: «انتشارات خودتان است؟»

    - بله آقا.

    - فروش کتاب‌های فلسفی خوب است؟ مردم می‌خرند؟

    غرفه‌دار توضیح می‌دهد که بعضی کتاب‌هایشان استفاده‌ی دانشگاهی دارند و دانشجوهای بعضی رشته‌ها این کتاب‌ها را می‌خوانند.

    متصدی غرفه‌ی «نمایش» از آقا می‌خواهد روی صفحه‌ی اول قرآن چیزی بنویسند. آقا قرآن را به رسم یادگار امضاء می‌کنند.

    غرفه داران «نشر شهر» همگی سلام و علیک می‌کنند و کتابی حاوی شعرهای فارسی و آذری را با چاپ نفیس به آقا نشان می‌دهند. می‌پرسند: خودتان هم آذری هستید؟ یکی از جوان‌های غرفه می‌گوید: آقا من تبریزی هستم، بقیه نه.

    -موفق اولاسوز.

    کتاب‌های دیگر، از جمله دوره‌ی 30 جلدی کتاب مترو را به آقا معرفی می‌کنند. ظاهراً‌ ایشان بعضی از این کتاب‌ها را هم دیده‌اند.

    در غرفه‌ی بعدی، سفرنامه‌ی میرجلال‌الدین کزاری را به آقا نشان می‌دهند، آقا کتاب را نگاه می‌کنند و می‌گویند: «این آقای کزازی به فارسی‌گویی مقید است و خوب هم هست. صدایش هم طنینی دارد.»

    عکس از ایسنا

    در غرفه‌ی نوید شیراز، داریوش نویدگویی، مدیر انتشارات، چند کتاب را به آقا معرفی می‌کند و بعد هدیه می‌دهد؛ یکیشان «گلشن وصال» است. تا کتاب را می‌بینند می‌پرسند: «این همان وصال معروف است؟»

    «در انتهای کتاب شعرهایی هم از شاعران دیگر معرفی شده.» این را مسئول غرفه می‌گوید و کتاب دیگری را نشان آقا می‌دهد؛ «تاریخ آموزش و پرورش در فارس» و ادامه می‌دهد: «در این کتاب حقانیت ایران درباره‌ی جزیره‌های سه‌گانه حلیج فارس اثبات شده و مطالب و اسنادی درباره‌ی تحصیل و سکونت ایرانی‌ها در مدرسه‌های این جزیره‌ها در این کتاب آمده است.»

    بعد کتابی دیگر از «امداد» را ارائه می‌دهد؛ شاعر مشهور فارس. آقا می‌بینند و می‌گویند: «آقای امداد در شیراز وزنه‌ای است.»

    کتابی درباره‌ی سنجش رشد استخوان‌ها نشان آقا می‌دهند و می‌گویند: «همان دانشجویی که در سفر اخیر شیراز در جمع نخبگان پیش شما آمدند، این را نوشته است.»

    -همان خانمی که در جلسه صحبت کردند؟

    پاسخ مثبت است.

    کتاب شعر دیگری به آقا می‌دهند؛ «عاشقانه غزل» آقا شعری از متن را می‌خوانند و می‌گویند: «این را باید خود شیرازی‌ها بخوانند تا آدم خوشش بیاید.»

    کتاب بعدی «آثار دیدنی شیراز» است با چاپ گلاسه. آقا هنوز «عاشقانه غزل» را می‌خوانند. کتاب عکس‌های شیراز را می‌بینند و بعد به کتاب دیگری اشاره می‌کنند؛ کتاب شعری از مهدی حمیدی شیرازی.

    - این آقای حمیدی در انجمن ادبی شیراز می‌گفت: «لله و بالله که اوستای شمایم خصم شما نیستم خدای شمایم» به شاعران شیرازی می‌گفت من خدای شاعرانم. این‌جوری بود. من ایشون رو از نزدیک دیده بودم و در جلسه با ایشون نشسته بودم.

    مسئول انتشارات بعدی کتاب «مثنوی مهر و ماه» را به آقا نشان می‌دهد: اولین بار که 24 سال پیش خدمتتان رسیدم، این کتاب را تقدیم کردم.

    - بله این کتاب را دارم.

    ناشر شیرازی ادامه می‌دهد: «یادم هست کتاب را که به شما دادم، یکی یکی گفتید این شعر درباره‌ی این موضوع است، در فلان قرن بوده و خطابش با فلانی است.»

    اینجا کلام خداحافظی آقا این طور است که: «موفق باشید. انتشارات نوید از آن قدیمی‌هاست.»

    در ورودی غرفه‌ی «سوره مهر»، آقا با تحویلدارهای انبار کتاب صحبت می‌کنند. کتاب‌های «فرمانده من»، «خاطرات عزت‌شاهی»، «من و کتاب»، «در کمین گل سرخ»، «پابه‌پای باران» و «یادداشت‌های سفر صیاد» را جلوتر چیده‌اند. آقا کتاب‌های چاپ جدید حوزه هنری را می‌بینند و چند دقیقه در اتاقی که در انتهای غرفه ساخته‌اند، استراحت می‌کنند.

    در همین فاصله، عده‌ای بیرون غرفه‌ی سوره مهر جمع می‌شوند و از محافظ‌ها می‌پرسند بقیه‌ی سالن را نمی‌بینند؟

    عکس از ایسنا

    دختری جوان به یکی از محافظ‌ها می‌گوید: به خدا صبح توی ترافیک مانده بودیم، از غرفه‌ی ما رد شدند، نبودیم، می‌شود دوباره بیایند؟

    یکی از محافظ‌ها به جوان خبرنگاری که از دست محافظ‌ها شاکی است، شکلات تعارف می‌کند و عذرخواهی می‌کند. می‌گوید این اقتضای کار آنهاست و از جوان می‌خواهد ناراحت نباشد. چند لحظه بعد به گرمی با هم دست می‌دهند و هر دو می‌خندند.

    در ادامه بازدید، یکی از غرفه داران «هزار خورشید تابان» از خالد حسینی را به آقا نشان می‌دهد. می‌فرمایند: «بله این کتاب را دیده‌ام. البته این کتاب مربوط به جنگ‌های داخلی خود افغانی‌ها با هم‌دیگر است در دوره‌ی طالبان و ... بعد آمریکایی‌ها می‌آیند و به عنوان نجات‌بخش معرفی می‌شوند و مطلقاً به قضایای بعد از آمریکایی‌ها متعرض نمی‌شود. از این اتفاق‌ها هیچ نشان نداده است.» بعد ادامه می‌دهند: «حتماً اتفاق‌هایی که بعد از آمریکایی‌ها افتاده، از اتفاق‌هایی که در این کتاب نشان داده شده، بدتر است.»

    در «نشر ثالث»، کتاب «در قلمرو پادشاهان» را برمی‌دارند و می‌گویند: «این کتاب به اسم دیگری هم چاپ شده بود. مال زن یکی از برادرهای بن لادن است.» غرفه‌دار می‌گوید: «عروس خانواده‌ی بن لادن». اسم چاپ قبلی کتاب را می‌گوید.

    در «نشر آبی»، بعضی کتاب‌ها را می‌بینند و درباره‌ی یکیشان که خاطرات یکی از رییس‌جمهور‌های خارجی است، با مدیر انتشارات حرف می‌زنند.

    مسئول «نشر شاهد» درباره‌ی کتاب‌هایشان توضیح می‌دهد و بعد ماهنامه‌ی «شاهد یاران» را معرفی می‌کند. می‌فرمایند: «دیده‌ام. دو سه‌تایش را که دیدم، خیلی خوب بود.» یک دوره از این مجله را که در دو جلد سالنامه‌ای صحافی کرده‌اند، هدیه می‌دهند.

    به محض ورود آقا به غرفه‌ی «نغمه نو‌اندیش» خانم جوانی که در غرفه است، قرآنی را می‌دهد که به رسم یادگاری امضا کنند. بعد درباره‌ی محصولاتشان توضیح می‌دهد که: «کارهای حجمی کودکان و نوجوانان به صورت کاردستی و کتاب آموزشی. از چسب و قیچی هم استفاده نمی‌کنیم.» کاغذها را نشان می‌دهد که تانخورده‌اند و به شکل‌های تزیینی و هندسی پیچیده و ساخته می‌شوند. ظاهراً نوعی کاردستی ژاپنی است. خانم جوان تند و تند این‌ها را توضیح می‌دهد و وقتی آقا «خسته نباشید» می‌گویند و می‌روند، از همکارش که قدری جاافتاده‌تر است، می‌پرسد: «خوب گفتم؟ هول نشدم؟»

    در «نشر بین‌الملل» کتاب‌هایی به زبان انگلیسی را نشان می‌دهند. ایشان درباره‌ی ترجمه می‌گویند: «کتاب‌ها را به آلمانی و انگلیسی ترجمه کنید، فراگیرتر است.» کتاب «فلسفه در دام ایدئولوژی» نوشته‌ی دکتر رضا داوری اردکانی را به آقا هدیه می‌دهند که از کتاب‌های جدید این انتشارات است.

    عکس از مهر

    غرفه‌دار «نشر کتاب پنجره» به آقا می‌گوید: می‌شود یک چیزی بگویم؟ و در پاسخ لبخند آقا می‌گوید: «کمک کنید مسئولان ظرفیت پذیرش انتقاد را پیدا کنند. وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، هر حکومتی که تحمل پذیرش انتقاد را نداشته، محکوم به شکست بوده است.»

    آقا پاسخ می‌دهند: «حق با شماست. برای ما دعا کنید خدا توفیق بدهد هم طاقت انتقاد پیدا کنیم، هم انتقادها را درست بفهمیم. این چیزها یک مقداری هم به دعای شما وابسته است.»

    دیگر غرفه‌هایی که رهبر انقلاب بازدید کردند، عبارت بودند از: «نقش مهر»، «نگار نور»، «میثاق عدالت»، «قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)»، «واژه»، «یاس زهرا (س)»، «یکان»، «هما»، «همراز»، «هنرور»، «هیرمند»، «انجمن موسیقی ایران»، «هانی»، «نگار و نیما»، «نگارستان کتاب»، «نورالزهرا (س)»، «نورالنور»، «نسیم کوثر»،«نوید نور»، «نشر نوشته»، «نغمه زندگی»، «نقش و نگار»، «نشر طلا»، «نامک»، «نسیم حیات»، «داستان‌سرا«، «شرکت ملی فرش ایران»، «ناشران فارس»، «اصفهان»، «گیلان»، «یزد»، «کنگره سرداران استان خراسان»، «گوهرشاد»، «گیسو»، «جهان سترگ» و «نیلا».



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( چهارشنبه 87/2/25 :: ساعت 11:39 عصر )
    »» ما در مقابل همه دنیای آن ها خواهیم ایستاد


     

    * امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد ، امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمن باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت ، برای درک شهادت روز شماری می کند .

    شما متوقعید ما در مقابل آمریکا و اسرائیل و دیگر ابر قدرت ها که می خواهند منطقه را ببلعند ، بی تفاوت باشیم ؟ نه ما با هیچ کدام از ابرقدرت ها و قدرت ها سر سازش نداریم ، نه تحت سلطه آمریکا می رویم و نه زیر بار شوروی . ما مسلمانیم و می خواهیم زندگی کنیم ، ما می خواهیم زندگی فقیرانه داشته باشیم ، ولی آزاد و مستقل داشته باشیم . ما و شما و هر مسلمانی مکلف است در مقابل آن ها بایستد و سازش نکند .

    من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخوران بخواهند مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه دنیای آن ها خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست و یا همه آزاد می شویم و یابه آزادی بزرگتری که شهادت است می رسیم .                                                    امام خمینی(ره)               29/4/67



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/1/27 :: ساعت 11:17 عصر )
    »» مگر با ملت ایران تا حالا خوشرفتاری کردید؟

    علیه جمهوری اسلامی حرف می‌زنند، مهمل‌بافی می‌کنند، تهدید می‌کنند، تهدید به تحریم، تهدید به حمله‌ی نظامی؛ مگر حمله‌ی نظامی نکردید؟ مگر تحریم نکردید؟ مگر با ملت ایران تا حالا خوشرفتاری کردید؟ این ملت هر چه دارد بر اثر استقامت و شجاعت و ایستادگی خود دارد و قدرت خود را از درون خود و از ذات خود به دست آورده است. ادعای حقوق بشر می‌کنند، آن‌وقت از رژیم غدار و خونریز صهیونیستی ـ که این همه جنایت انجام می‌دهد ـ دفاع می‌کنند. من تعجب می‌کنم چرا بعضی از دولتهای اروپایی، از سرنوشت رژیم امریکا عبرت نمی‌گیرند؛ با این‌که می‌بینند چقدر در دنیا منفور است. بعضی از اینها برای خوشامدگویی سرمایه‌داران صهیونیست، به کشور فلسطین غصب شده می‌روند و در پارلمان دولت جعلی صهیونیستی علیه ایران حرف می‌زنند و از ایران مذمت می‌کنند؛ برای این که دل آنها را به دست بیاورند! چرا عبرت نمی‌گیرند؟ امروز رژیم صهیونیستی منفور است؛ امریکا ـ که پشتیبان اوست ـ منفور ملتهاست؛ و امروز حقوق بشر به همه‌ی دولتها و ملتها حکم می‌کند که صف واحدی را در مقابل زورگوییهای امریکا و صهیونیستهای مسلط بر امریکا و دولت امریکا تشکیل بدهند. ملت ایران در این میانه، از همه‌ی ملتها صریحتر و شجاعتر ایستاده است.

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب در صحن جامع رضوی 1/1/87



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( جمعه 87/1/16 :: ساعت 12:18 عصر )
    »» ممکن است بعضی از صاحبنظران و به اصطلاح تئوریسین‌های اقتصادی بگوی

    ممکن است بعضی از صاحبنظران و به اصطلاح تئوریسین‌های اقتصادی بگویند: آقا نمی‌شود؛ اگر بخواهید به پیشرفت اقتصادی دست پیدا کنید، ناچار باید فاصله‌ی طبقاتی را قبول کنید و بپذیرید! اینجاست که ما عرض می‌کنیم «نوآوری». نباید خیال کنیم که نسخه‌های اقتصادی غرب، آخرین حد دستاورد بشری است؛ نه، این هم یک نسخه‌ای است، دوره ای دارد؛ آن دوره طی می‌شود و فکر تازه و فکر نویی به میدان وارد می‌شود؛ بگردید آن فکر نو را پیدا کنید؛ شاخص باید این باشد. ما می‌خواهیم کشور ثروتمند بشود؛ ما می‌خواهیم سرمایه‌گذاری در بخشهای تولیدی در کشور عمومیت پیدا کند. امروز ثروتمندان زیادی در کشور ما هستند که برخوردار از ثروتند؛ این ثروت را می‌توانند در سرمایه‌گذاریهای سودمند و افتخارآفرین به کار بزنند؛ هم برای خودشان سود دارد، هم برای مردم سود دارد و هم مایه‌ی رضای خدا می‌شود؛ سرمایه‌گذاری ثروتمندان در کارهایی که به تولید کشور و به افزایش محصول در درون کشور ـ با بهره‌دهی بالا ـ منتهی می‌شود، یک عبادت و یک ثواب است. این راه باز است؛ می‌توانند سرمایه‌گذاری کنند، تولید ثروت کنند؛ مدیریت کشور هم مراقبت کند که همه‌ی طبقات برخوردار بشوند و طبقات ضعیف هم بتوانند از فرصتها استفاده کنند تا از ضعف خارج بشوند؛ همه توانایی پیدا بکنند.

    بیانات رهبر معظم انقلاب در صحن جامع رضوی 1/1/87



  • کلمات کلیدی : سخنان امام و رهبر

  • نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( جمعه 87/1/16 :: ساعت 12:17 عصر )
       1   2   3   4   5   >>   >


    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ما با حرکتهاى ضد آمریکائى و ضد صهیونیستى همراهیم
    سعودىها بدون چراغ سبز آمریکا نمیتوانستند وارد بحرین شوند
    این ها به برکت حضور مردم است
    مردم توطئه های دشمن را خنثی کردند
    مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان، مخالف خودش را زیر پا له ک
    به نام عدالتخواهى و انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا نگذاریم
    این انحراف است ...
    اشرافی گری، آفت مسئولیت
    ما می توانیم
    مقابل دشمن مثل کوه ایستاد
    حتّى آرم برنامه‏ها . . .
    برنامه‏هاى بى‏فایده و بى‏محتوا را مطلقاً پخش نکنید
    شما باید در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر کنید
    صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند
    من خوف این را دارم که . . .
    [همه عناوین(190)][عناوین آرشیوشده]
    < l>