»» این، آن هدفى است که باید دنبال او برویم
در نظامهاى مادى آبادى وجود دارد؛ یعنى قدر مطلق پیشرفتهاى مادى خوب است؛ اما در مورد همان پیشرفتهاى مادى هم تعادل و نگاه عادلانه وجود ندارد. یعنى شما الان مثلاً مىبینید که در کشور ثروتمندى مثل آمریکا، ثروتمندش اولین ثروتمند دنیاست، لیکن فقیرش هم گاهى بدترین فقیر دنیاست؛ از سرما میمیرد، از گرما میمیرد، از گرسنگى میمیرد. طبقهى متوسطى در آنجا زندگى میکنند که اگر شبانهروز، تماموقت، با همهى توان کار نکنند، نمیتوانند شکمشان را سیر کنند. این براى بشر خوشبختى نیست، این براى یک جامعه خوشبختى نیست. بله، تولید ناخالص داخلىاش را نگاه کنى، ده برابرِ یک کشور دیگر است؛ این که دلیل نشد. یعنى حتّى در برخوردارىهاى مادى هم عدالت نیست، همهگیرى نیست؛ یعنى همه برخوردار نیستند؛ چه برسد به برخوردارى معنوى؛ آرامش روانى نیست، توجه به خدا نیست، تقوا و پرهیزگارى نیست، پاکدامنى و طهارت نیست، گذشت و اغماض نیست، ترحم و دستگیرى از بندگان خدا نیست؛ و نیست و نیست و نیست.
این، آن پیشرفتى نیست که کشور اسلامى و جامعهى اسلامى دنبال آن است. آن خوشبختىاى که ما براى جامعهى اسلامى، برخوردارىاى که براى جامعهى اسلامى قائلیم، فقط این نیست که شما اینجا نگاه میکنید؛ بلکه برخوردارى مادى و معنوى. یعنى فقر نباید باشد، عدالت باید باشد، تقوا و اخلاق و معنویت و پرهیزگارى هم باید باشد. این، آن هدفى است که باید دنبال او برویم.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جمعى از نخبگان علمى و دانشجویان دانشگاهها 7/7/87
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:19 صبح )
»» دانشجو باید حرفش را صریح بزند
یکى از دوستان، اعتراضهاى صریحى کردند. خصوصیت دانشجو هم همین است. به اشخاص و دستگاهها اعتراضهائى کردند - حالا آن اعتراضها ممکن است وارد باشد، ممکن است وارد نباشد؛ من روى آن نمیخواهم قضاوت بکنم - اصل اینکه دانشجو حرفش را روشن و صریح و آشکار بزند و دچار سیاسىکارى نشود، چیز مطلوبى است. بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجوئى این است که دانشجو دچار محافظهکارى شود و حرفش را با ملاحظهى موقع و مصلحت خیالى بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاکیزهدل، با یک آدم سیاسىکار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ آنچه را که میزنید، از دل بزنید؛ و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت. این، به نظر من یکى از بهترین شاخصههاى دانشجوئى است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جمعى از نخبگان علمى و دانشجویان دانشگاهها 7/7/87
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:18 صبح )
»» اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچکس اعتراض نکند
یکى از این اعتراضها، اعتراض به صدا و سیما بود و اینکه بعضى میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبرى مطلبى گفتهایم؛ چرا؟ چون رهبرى رئیس صدا و سیما را معین میکند! اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچکس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوهى قضائیه را هم رهبرى انتخاب میکند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبرى دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچکس اعتراض نکرد. نه آقا، اولاً صدا و سیما را رهبرى اداره نمیکند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره میکند. و رهبرى هم در موارد زیادى اعتراضهائى دارد. همین اعتراضهائى که شما دارید، بعضىهایش یا خیلىهایش، اعتراضهاى ما هم هست. احتمالاً اعتراضهاى دیگرى هم هست که چون براى من از جوانب مختلف گزارش مىآورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچى تلویزیون یا گوشکنندهى رادیو نباشم - اطلاعاتم زیاد است. از وضع صدا و سیما اعتراضهائى هم میکنیم، اشکالاتى هم میکنیم، گاهى با آنها دعوا هم میکنیم. بالاخره آنها هم یک ضرورتهائى دارند و جواب میدهند؛ گاهى جوابشان درست است، گاهى هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سیما مطلقاً به رهبرى منتقل نمیشود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالى ندارد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جمعى از نخبگان علمى و دانشجویان دانشگاهها 7/7/87
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:17 صبح )
»» هیچ وقت از خودشان امید نداشته باشند
این معنایش این است که یک ملت - حالا ملت ما به عنوان یک نمونه - و ملتهاى گوناگون شرق و ملتهاى مسلمان از جمله، محکوم به این هستند که همیشه دنبالهروِ حرکت غرب و شاگرد دائمىِ آنها باشند و هیچ وقت از خودشان امید نداشته باشند که بتوانند در آن سطح قرار بگیرند، چه برسد که از آنها جلو بیفتند؛ هرگز چنین روحیهاى نداشته باشند. این، یک بیراههى بسیار خطرناک است که امروز متأسفانه از سوى استاد دانشگاه، از سوى متفکر سیاسى، از سوى بعضى از گویندگان مذهبى ترویج میشود؛ این درست ضد تجربهى طولانىمدت بشرى است. چرا؟ مگر خداى متعال یک دسته از انسانها را اینجور آفریده که همیشه باید جلو باشند؟ کدام واقعیت تاریخى این را نشان میدهد؟ مگر همینهائى که امروز در دنیا جلو هستند، در چند قرن قبل از این، ملتهاى عقب افتادهى دنیا در همهى مسائل گوناگون نبودند؟ دوران قرون وسطاى اروپا مگر از یاد تاریخ رفته؟ دوران قرون وسطى - من بارها گفتهام - دوران تاریکى است، دوران جهل و ظلمت است براى اروپا؛ نه براى کشورهاى مسلمان، نه براى ایران. همان دورانى که آنها اسمش را گذاشتند دوران جهل و بىخبرى و ظلمت و خواب، همان دوران در کشور ما و در کشورهاى اسلامى، دوران عظمت و پیشرفت علم و فلسفه است و پیشرفت سیاسى و اقتدار سیاسى.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جمعى از نخبگان علمى و دانشجویان دانشگاهها 7/7/87
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:11 صبح )
»» دنیاى ممدوح و دنیاى مذموم
دنیاى ممدوح این است که انسان این سفرهى طبیعى الهى، این موهبت الهى را آنچنانى که ضوابط و قواعد الهى دستور داده است، بر طبق او رفتار کند، از حدود و ضوابط تخطى نکند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد. دنیاى مذموم آن است که انسان این متاعى را که خداى متعال براى افراد بشر قرار داده است، براى خود بخواهد، سهم خود را افزونتر از دیگران بخواهد، به سهم دیگران دستاندازى کند، دلبستگى پیدا کند که این دلبستگى به مقتضاى حبّ الشّىء یعمى و یصمّ، انسان را کر و کور میکند، تا آنجا که در راه به دست آوردن چیزى که عاشق و دلبستهى آن هست، هیچ خط قرمزى و هیچ حد و حدودى را رعایت نمیکند؛ این میشود دنیاى مذموم. دلبستن به دنیا، سهمخواهى بیش از اندازهى خود، بیش از حق خود، دستاندازى به سهم دیگران، تجاوز به حقوق دیگران؛ این میشود آن دنیاى مذموم. مال، دنیاست؛ مقام، دنیاست؛ قدرت، دنیاست؛ محبوبیت، دنیاست؛ نعم دنیا، لذات طبیعى، اینها همه دنیاست. اسلام و ادیان الهى به طور کلى بهرهبردارى از این دنیا را براى انسان مباح قرار دادند؛ اما دستاندازى به حق دیگران، به هم زدن قواعد و قوانین این عالم طبیعت، ظلم کردن به دیگران، خود را غرق در این متاع دنیا کردن و از هدف اصلى و نهائى غافل ماندن را ممنوع دانستهاند؛ مذموم دانستهاند. این دنیا وسیلهى تعالى و تکامل است، هدف نباید قرار بگیرد؛ به اینکه توجه نشد، این دنیا میشود مذموم.
خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان 30/6/1387
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:9 صبح )
»» این برنامهى تربیت اخلاقى امیرالمؤمنین است
این بلیه در دنیاى اسلام و در دورانى که امیرالمؤمنین بر سرکار آمد، وجود داشت که موجب شده بود حق صریح، یعنى کسى مثل علىبنابىطالب (علیهالسّلام) مورد خدشه و مناقشه قرار بگیرد؛ کسانى مقام او، معنویت او، سابقهى او، صلاحیتهاى بىنظیر او را براى مدیریت جامعهى اسلامى ندیده بگیرند و با او معارضه و مبارزه کنند. این، بر اثر دنیاطلبى بود. راز انحرافى که آن روز امیرالمؤمنین در مقابل خود ملاحظه میکرد - و نهجالبلاغه پر است از بیان این انحرافها - عبارت بود از دنیاطلبى. شما امروز به دنیا نگاه کنید، همین را مشاهده میکنید. وقتى عناصر دنیاطلب، فرصتطلب، متجاوز، زمام کارها را در سطح عالم در دست گرفتند، همانى میشود که ملاحظه میکنید. اولاً به حقوق انسانها ظلم میشود؛ ثانیاً حق و سهم آحاد بشر از این سفرهى عظیم طبیعت الهى و موهبت الهى ندیده گرفته میشود؛ ثالثاً همین دنیاطلبان براى اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاستبازىهاى ناجوانمردانه؛ اینها ناشى از همین دنیاطلبىهاست. در محیط فتنه - محیط فتنه به معناى محیط غبارآلود است - و وقتى فتنه در جامعهاى به وجود آمد، فضاى ذهنى مردم مثل محیطِ غبارآلود و مهآلود است که گاهى انسان نمیتواند دو مترى خودش را هم ببیند. یک چنین وضعى به وجود مىآید. در یک چنین وضعیتى است که خیلىها اشتباه میکنند، بصیرتشان را از دست میدهند. تعصبهاى بیخود، عصبیتهاى جاهلى در چنین فضائى رشد پیدا میکند. آن وقت مىبینید محور دنیاطلبانند، اما یک عده کسانى که اهل دنیا هم نیستند، به خاطر فتنه در جهت هدفهاى آنها حرکت میکنند؛ وضع دنیا اینجور میشود. بنابراین «الدّنیا رأس کلّ خطیئة». حب دنیا، دل بستن به دنیا، در رأس همهى خطایا و همهى گناهان است. امیرالمؤمنین به این نکته توجه میدهد. این برنامهى تربیت اخلاقى امیرالمؤمنین است
خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان 30/6/1387
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:9 صبح )
»» البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است
یک نفر پیدا میشود دربارهى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقىاى است. مگر مردم اسرائیل کىهایند؟ همان کسانى هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیلهى همینها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همینهایند. نمیشود ملت مسلمان نسبت به افرادى که اینجور عامل دست دشمنان اساسى دنیاى اسلام هستند، بىتفاوت باشد. نه، ما با یهودىها هیچ مشکلى نداریم، با مسیحىها هیچ مشکلى نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلى نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستى نیست. این موضع نظام است، این موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکسالعملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکى از آن طرف بگوید، یکى اینجور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهابآفرینى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم این نیست. این با کشورهاى دیگر فرق میکند که مردمش روى سرزمین غصبىاى ننشستند. شهرکهاى یهودىنشین، امروز به وسیلهى همین مردمى که گفته میشود مردم اسرائیل هستند و به وسیلهى همینها پر شده؛ همینهایند که دولت جعلى صهیونیست، اینها را مسلح کرده است علیه مردم مسلمان فلسطینى، که فلسطینىها جرأت نکنند نزدیک این شهرکها بشوند. خوب، این حرف خطائى بود، حرف درستى نبود. این را نباید وسیلهى التهاب قرار داد. من خواهش میکنم از همه، اینجور مسائل کوچک و مسائل جزئى را - حرفى که بر زبان کسى جارى میشود؛ مطلبى گفته میشود - وسیلهاى قرار ندهند براى اینکه مدتى جریانسازى و مسئلهآفرینى در سرتاسر کشور بشود؛ یک عده مخالف، یک عده موافق، سر قضیهاى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد
خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان 87/6/30
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:6 صبح )
»» ما نباید دچار بىانصافى بشویم
لیکن انسان احساس میکند که در بین آنچه که امروز گفته میشود، بىانصافىهائى صورت میگیرد. اگر کسى براى آیندهى کشور، براى حل آنچه که معضلات کشور مینامند، برنامهاى دارد، حرفى دارد، آن حرف را بیان کند. اگر چنانچه میتواند راه حلى براى مشکلاتى که وجود دارد - حالا مثلاً مشکل گرانى یا تورم - پیدا کند، آن راه حل را بگویند. تخریب کردن مسئولین، تخریب کردن دولت، هیچ مصلحت نیست و جزو کارهاى صحیح اسلامى نیست. البته در بعضى از جاهاى دیگر؛ در بعضى از کشورهاى دنیا به نام دمکراسى، به نام آزادى، آبروهائى را از بین میبرند، اشخاصى را به لجن میکشند؛ اینها کارهاى اسلامى نیست، اینها کارهاى آنهاست؛ مثل خیلى از کارهاى دیگرشان. آنچه که در زمینهى مسائل اقتصادى یا غیر اقتصادى گفته میشود، در درجهى اول باید در محافل کارشناسى گفته شود، نه در منبرها و تریبونهاى عمومى. انسان گاهى اوقات مىبیند چیزهائى میگویند که بىانصافى میشود. نباید اخلاق نکوهیدهى بىانصافى در جامعهى ما رواج پیدا کند؛ ما نباید دچار بىانصافى بشویم؛ بخصوص نخبگان، بخصوص نخبگان، نگاه کنند، منصفانه حرف بزنند. ما عرض کردهایم که تخریب درست نیست. نه آن کسانى که طرفدار یک شخصى یا یک گروهى هستند، نه آن کسانى که مخالف آن شخص یا آن گروه هستند، مقابلهى آنها با یکدیگر هیچ لزومى ندارد که به صورت تخریب باشد؛ هیچ لازم نیست؛ منطقى حرف بزنند، انتقادى دارند، انتقاد کنند.
خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان 87/6/30
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:5 صبح )
»» اینى که گفته میشود اسلام پیروز است، یعنى این
در مواجههى با مشکلات، با موانع طبیعى، با همهى موانعى که سد راه انسان در همهى حرکتهاى کمال میشوند، اگر صبر تمام نشود، آن مانع، تمام خواهد شد. اینى که گفته میشود اسلام پیروز است، یعنى این. اینى که میفرماید «و انّ جندالله هم الغالبون» یعنى این. جنداللَّه، حزب اللَّه، بندهى خدا، عباداللَّه، اینها با ارتباط و اتصالشان با آن منبع لایزال، در مقابل همهى مشکلاتى که انسان ممکن است مغلوب آن مشکلات بشود، ایستادگى میکنند. وقتى ایستادگى این طرف وجود داشت، به طور طبیعى در آن طرف زوال وجود خواهد داشت؛ پس این بر او غلبه پیدا خواهد کرد. البته اگر اسممان حزب اللَّه و جنداللَّه باشد، اما آن ارتباط و اتصال را نداشته باشیم، چنین تضمینى وجود ندارد. بنابراین ارتباط را باید برقرار کرد. این صلوة، اهمیتش اینجاست؛ ذکر خدا اهمیتش اینجاست؛ فرصت ماه رمضان اهمیتش اینجاست. فرصت خودسازى، فرصت تقوا، فرصت سرشارکردن ذخیرهى یقین در دل که در این دعاهاى ماه رمضان هم - دعاى روزها، دعاهاى شبها - این ازدیاد یقین را مىبینید که تکرار میشود. پس، این فرصت را بایستى براى این مقاصد مغتنم شمرد. وقتى اینها شد، آن وقت صبر جامعهى اسلامى و امت اسلامى و بندهى مسلمان همان چیزى خواهد شد که میتواند بر همهى مشکلات غلبه پیدا کند. آن وقت هم در میدان سیاست، هم در میدان اقتصاد، هم در میدان اخلاق، هم در میدان معنویت، این جامعه پیش میرود. این واقعیتى که هست، این است. ما باید به این واقعیت خودمان را نزدیک کنیم.
دیدار روسای سه قوه و مسئولان و مدیران بخشهای مختلف نظام 19/6/1387
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:5 صبح )
»» عقلانیت به معناى تسلیم نیست
این نظام ماست. حالا من و شما که مسئول در این نظام هستیم، مظهر واقعى و حقیقى صبر ما، صبر بر این اصول و این مبانى و این پایههاست. باید از میدان در نروید. اینجور نباشد که اگر چنانچه دربارهى قصاص اسلامى، دربارهى اقتصاد اسلامى، دربارهى شکل حکومت اسلامى، دربارهى قانون اساسى شما، هو و جنجال و هیاهو در دنیا راه انداختند - که امکانِ این کار را هم دارند که هیاهو راه بیندازند - شما جا بزنید؛ نه، بر مبانى خودتان پافشارى کنید. مبانى شما، عبودیت خداست، خدمت به بندگان خداست، دشمنى با دشمنان خداست، دشمنى با دشمنان بندگان خداست؛ اینهاست شعارهاى ما. نظام جمهورى اسلامى نظامى است بر این پایهها؛ نظامى است عقلانى، نظامى است دانشى. عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معناى تسلیم نیست؛ عقلانیت به معناى هزیمت نیست؛ عقلانیت براى پیش رفتن و در جهت یافتن راههائى براى هر چه موفقتر شدن در رسیدن به این آرمانهاست.
دیدار روسای سه قوه و مسئولان و مدیران بخشهای مختلف نظام 87/6/19
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی حیدری ( سه شنبه 87/8/14 :: ساعت 1:2 صبح )